زنگ تفریح خیلی وقت پیش به صدا درآمده، اما من هنوز پشت نیمکت نشسته ام. دارم تلاش می کنم مطالبی که معلمم روی تخته نوشته است را در دفترم بنویسم. تمام نمی شود! چرا انقدر سخت است؟ چرا من کندتر از بقیه دوستانم می خوانم و می نویسم؟ خیلی ناامیدم. هر چه تلاش می کنم سریعتر بخوانم، فهمیدن مطالب برایم سخت تر می شود. تازه مطالب روی تخته را تمام کرده ام. زنگ مدرسه به صدا درآمد. بچه ها سرکلاس برمی گردند اما من نتوانستم به زنگ تفریح برسم. مانند تعدادی از بچه های دیگر، من هم به نارساخوانی مبتلا هستم. تقریبا ۱۰ درصد از کودکان به نارساخوانی مبتلا هستند.
نارساخوانی به عنوان مشکل در خواندن دقیق و سریع تعریف می شود. در بیشتر موارد نارساخوانی ممکن است باعث شود آنچه می خوانیم را متوجه نشویم یا در املای کلمات اشتباه کنیم. نارساخوانی تا بزرگسالی ادامه پیدا می کند. البته ممکن است راه هایی برای دور زدن آن پیدا کنیم! مثلا استفاده از نرم افزارهای تبدیل متن به گفتار. فعالیت مغز کودکان و بزرگسالان مبتلا به نارساخوانی با افرادی که می توانند به خوبی بخوانند متفاوت است.
نواحی از مغز که به بینایی و تشخیص کلمات مربوط می شود، در این افراد فعالیت کمتری دارد. متاسفانه مبتلایان به نارساخوانی در توجه و شناسایی خطا نیز دچار مشکل هستند.
حالا بیایید به یک سوال مهم جواب دهیم:
اینکه کسی نمی تواند بخواند عجیب غریب است؟ یا اینکه بیشتر افراد می توانند بخوانند؟! آیا توانایی خواندن یک توانایی جادویی است؟! مغز انسان چگونه خواندن را یاد گرفته است؟
استفاده روزانه از فناوری باعث می شود کمتر برای خواندن تلاش کنیم. بنابراین آیا می توان گفت استفاده از فناوری، خواندن را برای ما دشوارتر می کند؟
وقتی می خوانیم در مغز چه اتفاقی می افتد؟
شاید باورش سخت باشد، اما خواندن یک توانایی نسبتا جدید برای انسان است. جدید به این معنی که حدود ۵۰۰۰ سال است که یاد گرفته ایم بخوانیم! مصریان از اولین کسانی بودند که نمادها را برای نمایش کلماتی که در گفتارشان استفاده می کردند، به کار گرفتند. آن ها از نماد های نقاشی شده برای نوشتن استفاده می کردند.
امروز بعد از ۵۰۰۰ سال، ما انتظار داریم هر دانش آموز کلاس اولی خیلی زود بفهمد خطوط و دایره هایی که به او نشان می دهیم به صدای خاصی در گفتار مربوط می شوند. برای این مسئله مغز باید از شبکه های عصبی که برای دیدن، شنیدن، درک زبان و گفتار، توجه و تمرکز طراحی شده اند، به طور هماهنگ استفاده کند.
پس مغز ما باید بین ۵ تا ۷ سالگی خودش را برای چنین چالشی آماده کند!
از بین شبکه های عصبی که مثال زدیم، اگر یکی از ان ها کمی دیر به این فرایند ملحق شود ما در خواندن دچار مشکل می شویم. مانند آنچه در نارساخوانی یا اختلال کم توجهی بیش فعالی پیش می آید. حالا بیایید نگاهی به پژوهش های دانشمندان بیندازیم.
در مطالعات تصویربرداری مغزی، دانشمندان به دنبال پاسخ این سوال بودند:
شبکه های عصبی مربوط به خواندن در چه سنی آماده یادگیری این مهارت هستند؟
برای پاسخ به این سوال می توانیم از تکنیک fMRI یا تصویربرداری تشدید مغناطیسی کارکردی استفاده کنیم. در این تکنیک، می توانیم به کمک تصویربرداری، نواحی از مغز که در فعالیت های خاصی درگیر هستند را شناسایی کنیم. این دستگاه یک آهنربای بزرگ است. به کمک این آهنربای بزرگ می توانیم جریان خون را در مغز دنبال کنیم. جریان خون می تواند نواحی فعال مغز را مشخص کند. پس اگر کودک تکلیفی مربوط به خواندن، توجه، بینایی، زبان یا هر مهارت دیگری را انجام دهد و همزمان درون این آهنربا قرار گیرد، با دنبال کردن جریان خون می توانیم نواحی فعال را پیدا کنیم.
روش دیگری که برای مطالعه ما کاربردی است، ثبت نوار مغزی است. در این روش با حسگرهای کوچکی که روی مغز قرار می دهیم، فعالیت الکتریکی مغز را ثبت می کنیم.
شکل ۱- نواحی مغزی که در خواندن نقش ایفا می کنند.
رنگ قرمز: نواحی مربوط به توجه، تمرکز، حافظه و تفکر- رنگ سبز: بینایی- رنگ آبی روشن: زبان – رنگ آبی تیره: شنوایی- رنگ زرد: ایجاد معنا
از این تکنیک ها برای مطالعه مغز کودکان ۵ ساله استفاده کردیم. متوجه شدیم زمانی که کودکان به داستان هایی که برای آن ها می گوییم گوش می کنند، نواحی مغزی مربوط به درک و زبان فعال می شود. علاوه بر نواحی گفته شده، شبکه های عصبی مربوط به بینایی نیز فعال می شوند! چرا؟ هنگام گوش کردن به داستان ها، کودک چیز خاصی را تماشا نمی کند. علت فعالیت نواحی بینایی مغز این است که با شنیدن داستان، تخیل کودک فعال می شود.
تخیل کردن مانند این است که داستانی که می شنویم را در ذهن خود می بینیم. به شکل ۱ نگاه کنید. همان نواحی مغزی که در زمان گوش کردن به داستان ها فعال می شوند، سال های بعد برای خواندن کلمات به کار برده می شوند. حالا می دانیم چرا قصه گفتن برای کودکان مفید است!
داستان خواندن یا انجام بازی هایی که مهارت های زبان و خواندن کودک را درگیر کند، در توانمندی خواندن کودک ۳ ساله در سال های بعد تاثیر خواهد گذاشت. یک پژوهش دیگر نشان داده است در سن ۴ سالگی می توانیم فعالیت نواحی مختلف مغزی که به زبان و خواندن مربوط می شوند را بررسی کنیم و هماهنگی آن ها را بهبود ببخشیم.
با توجه به آنچه خواندیم، شبکه های عصبی مربوط به خواندن در سنین پایین در مغز فعال است. اگر این شبکه ها از سال های اول زندگی در مغز ما وجود دارد، آیا ممکن است کارهایی کنیم که آن را خراب کند؟ آیا روش هایی وجود دارد که آن را تقویت کنیم؟
آیا زمان تماشای صفحه نمایش (مثلا صفحه موبایل، تبلت یا تلویزیون) و زمان خواندن اثرات متفاوتی بر مغز ما دارد؟
زندگی ما در فناوری غرق شده است. تنها با چند کلیک ساده، به همه چیز و همه کس دسترسی داریم. انگار دیگر نیازی به کتاب خواندن نیست. به جای کتاب ها فیلم تماشا می کنیم. دیگر نیازی به استفاده از دایره المعارف ها یا لغت نامه ها نداریم. کافی است کلمه ای که می خواهیم را در اینترنت جستجو کنیم. همان لحظه اطلاعات زیادی در اختیار ما قرار می گیرد. خیلی راحت است، نه؟ لابد برای مغز هم مناسب است؟ متاسفم! پژوهش ها چیز دیگری می گویند!
محققان چگونه این موضوع را مطالعه کرده اند؟
۱۹ کودک سالم ۸ تا ۱۲ ساله در این پژوهش مشارکت کرده اند. همه آن ها انگلیسی زبان بودند. مانند پژوهش های قبلی اینجا نیز از تکنیک تصویربرداری مغناطیسی کارکردی استفاده شده است. از کودکان درخواست کردند تا به یک صفحه نمایش خالی نگاه کنند. وسط صفحه نمایش یک علامت + قرار داشت. این حالت، را حالت استراحت نام گذاری می کنند. در حالت استراحت کودک تکلیف خاصی انجام نمی دهد. البته می دانیم که مغز حتی در حالت استراحت هم از فعالیت باز نمی ایستد. پس در این حالت می توانیم شبکه های عصبی که مربوط به بینایی، توجه و بعضی کارکردهای دیگر مغزی هستند را بررسی کنیم.
بعد از این مرحله، از کودکان شرکت کننده دو سوال پرسیده شد:
در هفته چقدر از زمان خود را پای صفحات نمایش می گذرانی؟ مثلا مقابل تلویزیون، برای تماشای فیلم یا بازی با تبلت.
در هفته چقدر از زمان خود را صرف خواندن می کنید؟ مثلا خواندن روزنامه، کتاب، مجله یا محتواهای خواندنی دیگر.
حالا دو مدل داده در اختیار محققان این پژوهش است. اینکه کودک چه مقدار از زمان خود را صرف صفحه نمایش یا خواندن می کند و تصاویری از فعالیت شبکه های مغزی مربوط به بینایی، توجه، توانایی زبان و حافظه آن ها. فکر می کنید بین این داده ها، ارتباطی پیدا می شود؟ به زبان دیگر، زمانی که صرف خواندن یا وقت گذرانی پای صفحه نمایش کرده اند، بر هماهنگی نواحی از مغز که مربوط به خواندن است، چه تاثیری دارد؟
نتیجه؟
از نتایج این پژوهش متوجه می شویم:
هر چه کودک زمان بیشتری کتاب بخواند، مناطق مغزی مربوط به خواندن با نواحی مربوط به توجه، بینایی، حافظه و زبان هماهنگ تر می شود.
درباره کودکانی که زمان بیشتری را مقابل صفحه نمایش می گذراند چه می توان گفت؟ گرچه ناحیه ای از مغز که مربوط به شناسایی کلمه است در این کودکان فعال تر می شود، اما نواحی درگیر در خواندن و یادگیری فعالیت کمتری دارد.
کتاب خواندن با فیلم دیدن یکسان نیست. در طی این سال ها نواحی از مغز برای مهارت خواندن تکامل یافته است. آیا اینکه نسل جدید زمان بیشتری را پای صفحه نمایش می گذرانند باعث از بین رفتن این نواحی خواهد شد؟ برای پیدا کردن عواقب استفاده طولانی مدت از صفحات نمایش، پژوهش ها همچنان ادامه دارد. پاسخ این سوال برای پژوهشگران مغز در سراسر دنیا اهمیت دارد. استفاده از صفحات نمایش در سبک زندگی ما در حال افزایش است. از طرف دیگر، تعداد کودکانی که به دلیل مشکلات توجه و تمرکز یا نارساخوانی دچار مشکلات یادگیری هستند نیز رو به افزایش است. اما هنوز مطمئن نیستیم میان این دو موضوع ارتباطی وجود دارد یا خیر. در حال حاضر پژوهش های زیادی به این مسائل می پردازد. آیا مغز به کتاب و صفحه نمایش پاسخ متفاوتی می دهد؟ آیا صدای انسان و صدای ضبط شده ماشینی تاثیر متفاوتی بر مغز دارد؟
می دانیم کتاب خواندن بر تقویت مغز اثرات مثبتی خواهد داشت. باید دقت کنیم، از این پژوهش ها صرفا می دانیم که بین زمان استفاده از صفحه نمایش و فعالیت نواحی مغزی درگیر در خواندن ارتباط وجود دارد. اما مطمئن نیستیم که صفحه نمایش واقعا برای ما مضر است یا این تغییرات به دلیل کم شدن زمان مطالعه ما و قرار نگرفتن در معرض زبان نوشتاری است. تحقیق درباره اثرات فناوری بر رشد و تغییر مغز تازه در ابتدای راه است. پاسخ این سوال در تحقیق های آینده مشخص خواهد شد. تنها می دانیم که مغز ساختار بسیار سازگاری است. پس اینکه آن را در چه محیطی یا در معرض چه محرک هایی قرار می دهیم تعیین کننده عملکرد آن خواهد بود.
1 Comment
ساده و خوب مطالب نگارش شده بود.
بسیار عالی