بیایید «توجه کردن» را تعریف کنیم:
محیط اطراف ما، همواره ورودی اطلاعاتی زیادی در اختیار ما قرار میدهد.
توجه کردن، یعنی بتوانیم از میان این ورودیهای فراوان، اطلاعات خاصی را دریافت و سایر اطلاعات را نادیده بگیریم. زمانی که از توجه صحبت میکنیم؛ با دو محدودیت مواجه هستیم: محدودیت اول، ظرفیت توجه ما است. انسان تنها میتواند به میزان محدودی از اطلاعات توجه کند. محدودیت دوم، مدت زمان است. ما تنها میتوانیم مدت محدودی به اطلاعات ورودی توجه کنیم. بنابراین اولین نکتهای که لازم است دربارهی توجه بیاموزیم؛ این است: توجه یک منبع شناختی محدود است! بنابراین، استفاده بهینه از آن، نیازمند مدیریت است.
توجه، یک جز پایهای از جنبهی زیستی وجود ما محسوب میشود. این توانایی، حتی در زمان تولد ما نیز حضور دارد. در دوره نوزادی، ما به کمک انعکاسها به رویدادهای محیطی پاسخ میدهیم. به طور مثال، صداهای بلند در دوران نوزادی توجه ما را به خود جلب میکند. یا لمس گونهی نوزاد، باعث میشود او سرش را به سمت محرک چرخانده و شیر خوردن و دریافت غذا را آغاز کند. این انعکاسها تعیین میکنند که به چه محرکهایی از محیط اهمیت بدهیم و چه رویدادهایی باید مورد توجه ما قرار بگیرد. براین اساس میتوان گفت توجه کردن، فرایندی است که به توانایی ما برای بقا کمک میکند.
وقتی یک صفحه از کتابی را میخوانیم؛ جملات هایلایت شده در متن بیشتر از بقیهی بخشها خودنمایی میکنند. توجه، درواقع مانند یک ماژیک هایلایت عمل میکند. اگر دقیقتر بررسی کنیم؛ توجه کردن صرفا شامل متمرکز کردن منابع شناختی بر روی ورودیهای خاص نیست. بلکه در این فرایند میزان قابل توجهی از محرکهای رقیب، نادیده گرفته میشوند.
توجه به شما اجازه میدهد تا اطلاعات ورودی، حواس و ادراکتان را با هم هماهنگ کنید. هر آنچه در لحظه غیرمرتبط به نظر میرسد نادیده بگیرید و به جای آن، انرژيتان را برای آنچه مهم است، هزینه کنید.
توجه، تقریبا در همه زمینههای زندگی مانند مدرسه، کار، روابط فردی و ... نقش مهمی ایفا میکند. بواسطهی توجه کردن به اطلاعات است که ساختن خاطرات ممکن میشود. همین فرایند است که به ما امکان میدهد تا بتوانیم با حداقل حواس پرتی، کاری را به اتمام برسانیم. سیستم توجه ما، همزمان با تمرکز بر چیزهای مرتبط و حذف جزئیات غیرمرتبط، بر ادراک ما از محرکهای موجود در محیطِ اطراف نیز تاثیر میگذارد.
این نوع از توجه با اصطلاح تمرکز یا concentration هم شناخته میشود. توجه پایدار، توانایی تمرکز بر یک چیز در یک بازه زمانی است. در طول این مدت، افراد تمرکز خود را به یک کار اختصاص می دهند و تا زمانی که این کار کامل شود یا مدت زمان مشخصی سپری شود، به رفتار خود ادامه می دهند.برای مثال، در کلاس درس انتظار میرود که ما تمام مدت کلاس، به جای غرق شدن در میان افکار خود، بر تدریس معلم و فعالیتهای کلاسی متمرکز باشیم. پژوهشها نشان میدهد توجه پایدار اوایل دهه پنجم زندگی (چهل تا پنجاه سالگی) به اوج خود میرسد و سپس به تدریج با بالا رفتن سن افراد، کاهش مییابد.
این مدل مربوط به زمانی است که در حال انجام چندکار به طور همزمان هستیم. در این حالت توجه ما بدون تلاش زیادی میان دو یا چند کار تقسیم شده یا جابه جا میشود. ممکن است کارهایی که به طور همزمان انجام میدهیم نیازمند میزان توجه متفاوتی باشند. زمانی که چند کار را به طور همزمان انجام میدهیم، احتمال کمتری وجود دارد که توجه ما بین این کارها تقسیم شود. در واقع احتمال کمی وجود دارد که ما قادر باشیم به دو یا چند کار مختلف به طور همزمان توجه کنیم (توجه تقسیم شده). سیستم توجهی ما بیشتر قادر است منابعش را دائما میان محرکهای متفاوت جابهجا کند (توجه متناوب). اینکه حین انجام چند کار به طور همزمان، از توجه تقسیم شده بهره مند میشویم یا توجه متناوب، به سطح برانگیختگی ما، دشواری کارها، سطح اضطراب ما و مهارت ما در انجام کارها بستگی دارد. مثلا تمیز کردن میز تحریر همزمان با صحبت کردن با تلفن میتواند مثالی از توجه تقسیم شده باشد. در حالی که انجام همزمان رانندگی در یک خیابان شلوغ و صحبت با تلفن همراه، بکارگیری توجه متناوب است.بنابراین دور از انتظار نیست که جابهجایی توجه در چنین شرایطی باعث سانحه رانندگی شود.
از آنجایی که توجه یک منبع محدود است، مغز همواره انتخاب میکند به چه مواردی توجه نشان دهد و چه مواردی را نادیده بگیرد. به این حالت توجه انتخابی گفته میشود. در توجه انتخابی، ما یک محرک خاص از محیط را انتخاب میکنیم تا در مرکز توجه قرار گیرد. به طور مثال تصمیم میگیریم صدای تلویزیون را نادیده بگیریم و تمام توجهمان را صرف متن کتابی کنیم که مقابل ما قرار دارد. احتمالا برای شما هم پیش آمده که فردی را چند بار صدا بزنید اما پاسخی دریافت نکنید. به نظر میرسد او صدای شما را که در فاصله یک متری اش ایستاده اید نمیشنود و کاملا غرق کار دیگریست. اکنون میدانید که در چنین شرایطی افراد به کمک توجه انتخابی، محرکهای حواس پرت کننده را نادیده میگیرند.
یک استخر شلوغ را در نظر بگیرید. حتما غریق نجاتهایی اطراف استخر نشسته یا ایستادهاند. وظیفه آنها این است که تمام کسانی که در استخر هستند را زیر نظر بگیرند و هر اتفاق غیرمعمولی را شناسایی کنند. در یک استخر شلوغ، میان صداهای مختلفی که به گوش می رسد و افراد زیادی که در آب درحال حرکت هستند؛ یک غریق نجات گوش بزنگ است تا هر صدایی که نشان دهنده کمک خواستن باشد یا هر حرکتی که خبر از احتمال غرق شدن میدهد را شناسایی کند. به این نوع از توجه،گوش بزنگی میگوییم. در وقایع متعددی، ما گوش بزنگیم تا حضور یا عدم حضور یک محرک را شناسایی کنیم. مثلا زمانی که از تلفن خانه یا آیفون فاصله داریم؛ و دقت خود را چند برابر کرده ایم تا در صورت زنگ خوردن تلفن یا زنگ در صدای آن را بشنویم؛ از گوش بزنگی استفاده میکنیم. برخی منابع جستجوی محرک را نیز به عنوان یکی دیگر از انواع توجه معرفی میکنند. مانند زمانی که در فرودگاه، در بین مسافرین به دنبال چهره اعضای خانواده خود میگردید.