راه های بی شماری برای اندازه گیری ریسک پذیری در مغز وجود دارد. اما یکی از پارادایم های بسیار خوب در این حیطه به عنوان آزمون بارت (آزمون خطر پذیری بادکنکی) شناخته می شود.
آزمون بارت
BART یک آزمون ساده است. در این آزمون یک بادکنک روی صفحه نمایش داده می شود و شرکت کنندگان می توانند برای دریافت پول آن را باد کنند. دو دکمه زیر بادکنک وجود دارد: “باد کردن” یا “ذخیره کردن پول”.
هر بار که شرکت کنندگان دکمه باد کردن را فشار دهند مقداری پول به ذخیره صندوق موقتی آن ها اضافه می شود ( میزان پول صندوق هیچ گاه به افراد نشان داده نمی شود). هنگامی که بادکنک بیش از حد باد شود می ترکد و پول ذخیره شده در صندوق از دست می رود. شرکت کنندگان می توانند به جای دکمه باد کردن بیشتر از دکمه دیگری استفاده کرده و پول ذخیره شده در صندوق موقت را به صندوق اصلی انقال دهند. بعد از این اقدام، فرد بادکنک باد شده را از دست می دهند و بادکنک باد نشده بعدی در اختیار او قرار می گیرد. احتمال ترکیدن بادکنک ها تصادفی است.
آزمایشکنندگان معمولاً از افراد میخواهند که دورهای زیادی از بازی را انجام دهند تا درک متوسطی از ترجیحات ریسکپذیری آن ها به دست آورند. باد کردن بیشتر بادکنک به طور متوسط به ما می گوید که فردی حساسیت کمتری نسبت به ریسک، حساسیت بالاتری نسبت به پاداش یا هر دو دارد.
تصویربرداری رزونانس مغناطیسی کاربردی
BART در ابتدا به عنوان یک آزمایش روانشناختی برای اندازهگیری اولویتهای ریسک و پاداش ابداع شد، اما از آن زمان در علوم اعصاب نیز مورد توجه قرار گرفت. بدین صورت که شرکت کنندگان آزمون BART را در حالی که مغزشان در یک اسکنر MRI (تصویربرداری تشدید مغناطیسی) اسکن می شود اجرا می کنند و محققان می توانند زمان واقعی فعالیت مغز را در پاسخ به آنچه روی صفحه می افتد اندازه گیری کنند.
ریسک پذیری در مغز
یک مطالعه متا آنالیز ثبات قابل توجهی را در علائم عصبی ریسک پذیری یافت. در تمام 22 مطالعه، الگوهای فعال سازی قابل توجهی در سه شبکه مغزی اصلی یافت شد: شبکه های پاداش، برجستگی (salience) و کنترل اجرایی.
در شبکه پاداش، محققان دریافتند که پوتامن سمت راست و نواحی دمی سمت چپ مغز وقتی شرکتکنندگان بادکنک را باد میکردند، بیشتر فعال میشوند. این نواحی در محاسبه ارزش پاداش هنگام تصمیم گیری برای باد کردن نقش داشتند.
در شبکه برجسته، اینسولا دو طرفه و فعالیت قشر کمربندی قدامی پشتی با باد کردن بادکنک همراه بود، که احتمالاً در ارزیابی ارزش و تمرکز توجه همراه با شبکه پاداش کار میکند.
در نهایت، در شبکه کنترل اجرایی، فعالیت قشر پیش پیشانی پشتی جانبی راست (dlPFC) با تصمیمات باد کردن بادکنک همراه بود.
نویسندگان خاطرنشان میکنند که مطالعه دیگری نشان میدهد که مهار dlPFC، باعث افزایش رفتار ریسکپذیری میشود، که نشان میدهد در طول ریسکپذیری، dlPFC ممکن است نقش کنترل بازدارندهای داشته باشد و مطمئن شود که ریسکپذیری بیش از حد پیش نمیرود.
تغییرات مرتبط با سن
همه این نتایج در بین نوجوانان و بزرگسالان یکسان بود. با این حال، محققان همچنین به برخی از نتایج وابسته به سن اشاره کردند. در مقایسه با نوجوانان، بزرگسالان در تالاموس راست و مغز میانی، فعالیت مغزی بیشتری را در طول ریسکپذیری نشان دادند. برعکس، نوجوانان فعالیت بیشتری در شبکههای پاداش (پوتامن دوطرفه)، برجسته (اینسولای دوطرفه)، و کنترل اجرایی (dlPFC راست، لوب فرونتال چپ) نشان دادند.
نوجوانان معمولاً رفتارهای پرخطرتری نسبت به بزرگسالان از جمله آزمون BART، دارند. نظریههای رشد سنتی استدلال میکنند که بروز این رفتارها به دلیل شبکه کنترل اجرایی توسعه نیافته است (تکیه شدید به قشر پیش پیشانی، بخشی از مغز شما که در تصمیمگیری دخالت دارد و هنوز از اواسط تا اواخر دهه 20 در حال توسعه است). با این حال، محققان خاطرنشان میکنند که افزایش فعالیت dlPFC نسبت به بزرگسالان میتواند به این معنی باشد که نوجوانان در واقع کنترل شناختی بیشتری برای همان سطح از خطر دارند و نه از روی بیاحتیاطی، بلکه برای اکتشاف عمدی درگیر ریسک میشوند.