محققان آکادمیک، دکتر تریسی وایلانکورت و دکتر ایرینا پالامارچوک، یک متاآنالیز از تحقیقات 25سال گذشته درباره نحوه ای که قربانی قلدری بودن در دوران کودکی به مغز آسیب میرساند، انجام دادند. آن ها یافته های خود را در مورد قربانی قلدری بودن در عرصه بزرگتری از آنچه دیگر محققان در مورد تأثیر استرس سمی بر مغز در حال رشد کودکان یافته اند، قرار دادند. بررسی عمیق آنها از آسیب شناسی روانی استرس برای همه کسانی که با کودکان کار می کنند بسیار مهم است: پرسنل پزشکی، والدین، معلمان، مربیان، مددکاران اجتماعی، متخصصان سلامت روان، مشاوران، و اولین پاسخ دهندگان.
بررسی کلی آنها نشان می دهد که به دلیل تاثیر منفی قلدری در مناطق خاصی از مغز، کودکانی که هدف قلدری قرار می گیرند می توانند نسبت به حالات هیجانی چهره حساسیت پیدا کنند، در استدلال شناختی ضعیف باشند و پریشانی کلی که بر رفتار و تنظیم هیجانات تأثیر می گذارد را تجربه کنند. آسیبی که به مغز آنها وارد میشود ممکن است باعث شود که چهره متعجب را بهعنوان چهرهای عصبانی نادرست تعبیر کنند، در مدرسه برای یادگیری تقلا کنند، با ناامیدی یا سرپیچی رفتار کنند و از نظر عاطفی به شکل افسردگی، اضطراب یا خشم کنترلنشده رنج ببرند.
قلدری چه تاثیری بر مغز دارد؟
خلاصه بیانیه Vaillancourt و Palamarchuk در مورد آنچه که آنها در تحقیقات خود و تحقیقات گسترده انجام شده توسط متخصصان دیگر کشف کردند، این است که « افراد قربانی قلدری از ناراحتی عاطفی مزمن رنج می برند که سلامت روان آنها را به خطر می اندازد و منجر به اختلال عملکرد فیزیکی و اجتماعی مداوم و همچنین پیشرفت تحصیلی ضعیف می شود.» با توجه به عدم موفقیت کشورهای توسعه یافته در توقف قلدری در دوران کودکی، این خلاصه که در یک مطالعه علمی پایه گذاری شده است، باید تغییرات را تحریک کند.
در حالی که کودکان در برابر قلدری آسیب پذیرتر هستند، زیرا رشد عصبی در حال وقوع است، بزرگسالانی که هدف قلدری در محل کار قرار گرفته اند، فوراً با پریشانی عاطفی دائمی ارتباط برقرار می کنند. بسیاری از آنها ضربه هایی را به سلامت روان خود وارد می کنند. آنها اغلب به دلیل بیماری روحی و جسمی ناشی از قلدری، کار را از دست می دهند یا مجبورند به مرخصی بروند و همچنین بهترین عملکرد خود را در موقعیت های مربوطه انجام نمی دهند. آنها شاخص های عملکرد ضعیفی دارند و قادر به تحقق پتانسیل خود نیستند.
مغزهایی که مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند چگونه آسیب وارده را نشان می دهند؟
تحقیقات گسترده نشان می دهد که فرد قربانی قلدری «پردازش هیجانی» را مختل می کند که می تواند منجر به «اختلالات روانی» شود. قربانی ها از واکنش های شدیدی به طرد اجتماعی رنج می برند و ممکن است دچار “اضطراب اجتماعی نوجوان” شدید شوند. به ویژه دختران به قلدری با «عزت نفس اجتماعی ضعیف» پاسخ می دهند. آنها با خاطرات منفی و مزاحم مورد مزاحمت قرار می گیرند که می تواند منجر به “اختلالات روانپزشکی مانند اختلال اضطراب اجتماعی” شود. در این افراد به طور مکرر سطوح هورمون استرس کورتیزول افزایش داده شده که می تواند به مغز و بدن آسیب برساند.
Vaillancourt و Palaarchuk فرض می کنند که کودکانی که علائم افسردگی و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) ناشی از قلدری را دارند، در واقع علائم «تغییرات نوروفیزیولوژیک» را نشان می دهند که محققان همچنین در کودکان آزار دیده می یابند. در مغز چه می گذرد؟ مغز این کودکان قربانی، چه به دلیل قلدری یا آزار، نوروژنز را سرکوب کرده است. یعنی، آنها برای تولد سلول های مغزی جدید که برای سلامت کلی مهم هستند، مبارزه می کنند. آنها “میلیناسیون تاخیری مرتبط با استرس” دارند. به عبارت دیگر، ساخت عایق چربی که آکسون ها را در بر می گیرد در اثر استرس سمی به تأخیر می افتد. میلین برای رشد مهارت ها، دانش و استعداد مهم است. در نهایت، آنها همچنین از نوع تحریف شده ای از مرگ سلولی مغز رنج می برند که یک بار دیگر بر عملکرد سالم مغز تأثیر می گذارد.
امروزه جمعیت کودکان در معرض خطر قابل توجهی برای اختلالات سلامت روان هستند. آنها در سطوحی از اضطراب، افسردگی، PTSD و خودکشی که قبلاً دیده نشده بود رنج می برند. تحقیقات مغزی میتواند به کودکان، جوانان و کسانی که با آنها کار میکنند کمک کند تا درک کنند که پیشگیری از قلدری، محافظت در برابر قلدری و ترمیم آسیبهای وارد شده به مغز در صورت وقوع قلدری چقدر حیاتی است.