در این نوشته سعی خواهد شد مروری مختصر به چیستی آموزش و پرورش شناختی و وضعیت آن در جهان و ایران صورت گیرد. ورود بحثهای علوم شناختی به حوزهی تربیت از آن رواست که علوم شناختی مأموریت اصلی خود را تبیین مکانیسم و کارکردهای مغز – ذهن قرار داده است. از آن جا که آموزش و پرورش نیز در هر سطحی از آن با غنی کردن قابلیتهای مغز و ذهن روبهرو است، عرصهی مشترکی میان علوم شناختی و تربیت پدید میآید. بنابراین برخی از متخصصان هر دو حوزه درصدد برآمدهاند تا با بهرهگیری از یافتههای علوم شناختی در باب عناصر کلیدیِ تربیت مانند یادگیری و شناخت، انگیزه، هیجان، حافظه و … پیوند موفقی میان این دو حوزه برقرار سازند. البته پیرامون نحوهی این پیوند و حتی میزان مفید بودن آن منازعات زیادی برقرار شده است؛ اگرچه در سالهای آغازین بعد از سال 2000 این مخالفتها جدیتر بود، اما در نهایت رویکرد غالب در جهان این شد که یافتههای علوم شناختی میتواند حوزهی نظر و عمل تربیت را غنی سازد و متقابلاً متخصصان تربیت و نظریههای تربیتی نیز میتوانند از طریق ایجاد چالشهای عملی و نظری، نگرش متخصصان علوم شناختی را توسعه داده و درک جامعتری از ذهن و شناخت به آنان دهند. استقبال جهانی از پیوند این دو حوزه موجب گشته در طول حدود یک دههی گذشته رشتههای دانشگاهی نظیر ذهن، مغز، تربیت و علوم اعصاب تربیتی نیز در برخی دپارتمانهای دانشگاههای معتبر مانند هاروارد تأسیس شده و در ایران نیز مؤسسهی آموزش عالی علوم شناختی این رشته را در مقطع کارشناسی ارشد دایر کرده است. برپایی این رشتههای دانشگاهی در کنار تأسیس مجلات معتبر علمی در این حوزه، منجر به وسع دید متخصصان و پژوهشگران هر دو حوزه شده است و بهنظر میآید چنین تلاشهایی برای سالیان زیادی نیاز به ادامه داشته باشد تا پیوند مستحکم میان آموزش و پرورش و علوم شناختی شکل بگیرد.
اما قطع نظر از منازعات فکری-فلسفی در ارتباط با نحوهی پیوند صحیح میان علوم شناختی و تربیت، برخی واقعیتهای علمی-عملی-اجتماعی منجر به ضرورت تقویت پیوند میان متخصصان آموزش و پرورش و علوم شناختی شده است. بهعنوان نمونه در جهان امروز به منظور استفاده از ظرفیتهای شناختی و دور ماندن از آسیب و بدکارکردهای آن، در حوزهی پرورش مهارتهای شناختی و توانبخشی شناختی افراد جامعه سرمایهگذاریهای زیادی (مانند طراحی برنامهها و بستههای پرورش قابلیتهای شناختی) صورت گرفته است. پیشبینیها حاکی از آن است که این سرمایهگذاریها تا چند سال آینده چندین برابر شود. اما در کنار توانبخشی بزرگسالان، کودکان و دانشآموزان نیز یکی از اقشار جامعهاند که تمرکز زیادی بر ارتقای قابلیتهای شناختی آنان صورت گرفته است. با توجه به اینکه پرورش قابلیتهای شناختی کودکان منجر به ارتقای مهارتهای شناختی نسلهای آینده و توسعهی پایدار جامعه میشود، اولویت دولتها و سرمایهگذاری به این بخش مبذول شده است. از اینرو شرکتهای متعددی برنامهها و بستههای شناختی شامل داستان، اپلیکیشن، فلش کارت، انواع بازیهای کامپیوتری و عملی برای پرورش قابلیتهای شناختی کودکان را طراحی کردهاند و بسیاری از کشورهای آمریکای شمالی، اروپا و آسیا از این برنامهها استقبال کردهاند.
همانطور که اشارهی مختصری به وضعیت آموزش و پرورش شناختی و سرمایهگذاری برای ارتقای قابلیتهای شناختی در جهان داشتیم، در ایران نیز ستاد توسعه علوم و فناوریهای شناختی، بهعنوان نهادی که توسعهی علوم و فناوریهای شناختی و کابردهای آن در حوزههای مختلف اجتماعی را دنبال میکند، یکی از رسالتهای بنیادین خود را «ارتقای سرمایهی شناختی جامعه» قرار داده است. این رسالت اصلی در بستر کاربست یافتههای علوم شناختی برای ارتقای مهارتهای شناختی کودکان و نوجوانان، توانبخشی شناختی سالمندان و توانبخشی افراد آسیبدیدهی اجتماعی (مانند آسیب اعتیاد) قابلیت تحقق پیدا میکند. بدین منظور ستاد با تعریف کارگروههای تخصصی، سعی در پیوند میان یافتههای علوم شناختی و حوزههای مختلف اجتماعی دارد. بر این اساس «کارگروه تربیت شناختی» در ستاد توسعه علوم و فناوریهای شناختی عهدهدار توسعهی آموزش و پرورش شناختی به عنوان یکی از اولویتهای ستاد است. این کارگروه در پیِ تدوین و اجرای بستههای سیاستی است تا در راستای سیاستهای کلان ستاد، توسعهی آموزش و پرورش شناختی میسر و تسهیل گردد.
به این ترتیب کارگروه تربیت شناختی همسو با سیاستهای ستاد برای توسعهی آموزش و پرورش شناختی برنامههای متعددی را بهعنوان اولویتهای سالیانهی خود قرار داده است. اما به طور کلی بهره گرفتن از علوم و فناوری شناختی برای اصلاح و بهسازی فرآیندهای آموزشی و پرورشی در کشور در محور برنامههای کارگروه قرار گرفته است. در طول سالیان گذشته این برنامهها در صدد «توسعهی یک الگوی بومی آموزش و پرورش مبتنی بر دستاوردهای علوم و فناوری شناختی» و «توسعهی یک الگوی اصلاح رفتار کودکان و نوجوانان بر اساس دستاوردهای علوم و فناوریهای شناختی» بودهاند. در این راستا اقدامات علمی-عملی زیادی در طی این سالیان انجام گرفته است؛ از جمله هماندیشی با سازمانها و نهادهای ذینفع در امر تربیت برای همکاریهای دوجانبه در زمینهی بسط رویکرد تربیت شناختی، توسعهی نیروی انسانی و آموزش معلمان، آشنا کردن اولیا و مربیان با رویکرد تربیت شناختی و مشارکت در برگزاری همایشها، پنلهای تخصصی در دانشگاهها و کنگرههای معتبر برای آشنایی جامعهی فرهنگیان و پژوهشگران با تربیت شناختی. همچنین در قالب فراخوانهای پژوهشی از پژوهشگران دعوت به عمل آورده تا در زمینهی رویکرد شناختی به برنامهی درسی، صلاحیتهای شناختی معلمان، رویکرد شناختی به محیطهای یادگیری، مطالعه و طراحی الگوی مدرسهای و بومی جامع یادگیری و عمل، طرح پیشنهادی خود را ثبت کنند و آن طرحها را ارزیابی نموده است.
با در نظر گرفتن اولویت و برنامههای مذکور در زمینهی توسعهی رویکرد تربیت شناختی، کارگروه تربیت شناختی اولویت اصلی خود در سال 1398 را به «پرورش مهارتهای شناختی کودکان و نوجوانان» اختصاص داد. به این منظور «کارکردهای اجرایی» بهعنوان یکی از مؤلفههای اساسی در تقویت و توسعهی ظرفیتهای شناختی دانشآموزان بهعنوان برنامهی پژوهشی قرار گرفت. در این راستا پروژهای تحت عنوان «چارچوب مفهومی توسعهی کارکردهای اجرایی کودکان و نوجوانان و استانداردهای آن (4 تا 17 سال)» تعریف گردید. این پروژه با اهدافی نظیر تدوین چارچوب مفهومی برای توسعهی کارکردهای اجرایی، طراحی نقشهی مفهومی کارکردهای اجرایی، تعیین استانداردهای توسعهی کارکردهای اجرایی برای دورههای مختلف سنی و تدوین اصول راهنما برای طراحی، اجرا و ارزشیابی برنامهی توسعهی کارکردهای اجرایی توسط تیمی از متخصصان حوزههای علوم تربیتی، علوم شناختی و روانشناسی آغاز شد. درنهایت 28 مؤلفهی کارکرد اجرایی در قالب یک نقشهی مفهومی برای پنج گروه سنی 5-6، 6-9، 9-12، 12-15 و 15- 17 سال استخراج گردید. پس از اینکه نتایج این پروژه با حضور اساتید برجستهی علوم شناختی و علوم تربیتی کشور اعتباریابی شد، تصمیم بر آن شد که بر اساس نتایج آن یک فراخوان پژوهشی برای طراحی برنامههای آموزش کارکردهای اجرایی اعلام گردد.
همانطور که ذکر گردید در رویکردهای جهانی به پرورش مهارتهای شناختیْ طراحی بستهها و برنامههای شناختی یکی از رویکردهای عمده محسوب میشود. کارگروه تربیت شناختی نیز بر اساس نتایج به دست آمده از پروژه چارچوب مفهومیِ پرورش کارکردهای اجرایی (بهعنوان سند علمی معتبر مورد تأیید ستاد)، فراخوان عمومی تحت عنوان “طراحی برنامههای پرورش کارکردهای اجرایی”را اعلام کرد. هدف این فراخوان شناسایی و دستیابی به برنامهها و بستههای پرورش شناختی بود که در نتیجهی کاربستشان در برنامههای تربیتی الف) آگاهی کودکان از فرآیندها و مهارتهای اجرایی افزایش پیدا کند، ب) از طریق تمرین و فراهم کردن فرصتهای تعاملیْ فرآیندها و مهارتهای اجرایی کودکان را تقویت کند.
در این فراخوان از پژوهشگران و مؤسسات فعال و متخصص در حوزهی آموزش کارکردهای اجرایی خواسته شده بود که برای طراحی برنامههای پرورش کارکردهای اجرایی در قالب نرم افزار کاربردی (Application)، بستههای مداد-کاغذی، کتاب، بازیهای کارتی، تختهای، حرکتی و استراتژیک (مانند بازی فکری، پازلهای فضایی، بازیهای منطقی، استدلالی و …)، طرح پژوهشی خود را ثبت کرده و یا اگر در این زمینه برنامههای از پیش تهیه شدهای دارند، آن را ثبت کنند تا مطابق با معیارهای مورد نظر ستاد مورد ارزیابی قرار گیرد. بنابراین هدف کارگروه تربیت شناختی در ادامهی این فراخوان و برای سالیان آتی این خواهد بود که شبکهای منسجم و علمی (متشکل از اعضای هیئت علمی، سرمایهگذاران بخش خصوصی و دولتی، نهادهای سیاستگذار تربیتی و پژوهشگران توانمند) شکل بگیرد که در زمینهی پرورش مهارتهای شناختی کودکان و نوجوانان فعالیتهای جدی را آغاز کرده و با پشتوانهی یافتههای علوم و فناوریهای شناختی آن را در کل کشور استمرار و توسعه دهند. با تحقق این هدف در کنار سایر اهدافی که در بالا ذکر گردید، قطعا میتوان از پدیدار شدن شیب ملایمی در توسعهی رویکرد تربیت شناختی در کشور سخن گفت. به این ترتیب با تدوین سیاستهای راهبردی برای حفظ منافع ذینفعان مختلف در حوزهی تربیت شناختی در قالب یک اکوسیستمِ تعریفشده، میتوان به توسعهی جدی رویکرد تربیت شناختی در کشور امیدوار بود تا بدین ترتیب به یکی از سیاستها و اولویتهای ستاد توسعه علوم و فناوریهای شناختی جامهی عمل پوشانده شود.
منبع: مجله مغز و شناخت، شماره 12، زمستان 1398