شتابدهنده شناختی COGNOTECH، اقدام به برگزاری چالشی با محوریت ارائه خدمات شناختی به کودکان با اختلالات عصبیرشدی کرده است. این چالش در محورهای گوناگون و با حمایت ستاد توسعه علوم شناختی برگزار خواهد شد.
کودکان آسیبها و اختلالات شناختی، عصبی و رشدی مخصوص به خود را دارند. برخی از این اختلالات به سادگی قابل تشخیص و برخی پیچیدهترند. این اختلالات مسائل مختلفی مثل یادگیری، حافظه، شناخت، توجه، عملکرد اجرایی، روابط عاطفی و اجتماعی، حرکات، روان و شخصیت کودکان را تحتتأثیر قرار میدهد. این اختلالات میتوانند در طی زندگی کودک پایدار باشند و تشخیص و مداخله زودهنگام بسیار مفید خواهد بود.
فارغ از اختلالات شناختی موجود در کودکان، ارتقای توانمندی شناختی ایشان نیز مسئله مهمی است. رشد حجمی-وزنی مغز در این سن و همچنین قابلیت فوقالعاده آن برای انعطافپذیری و یادگیری، به ما کمک میکند تا با مداخلههای ساده و مؤثر، به ارتقای آن کمک کنیم تا ذخیره شناختی کودکانمان بهتر شود.
توانبخشی شناختی بخشی از علوم شناختی است که به مداخله و تقویت تواناییهای شناختی میپردازد؛ توانبخشی شناختی، از مجموعه برنامههای هدفمندی تشکیل شده که با هدف ترمیم یا ارتقای کارکردهای شناختی مورد استفاده قرار میگیرد و با کمک گرفتن از فناوریهای کمکی و طراحی تمرینات تخصصی بر مبنای شبکههای عصبی درگیر در فرآیندهای شناختی مختلف نظیر توجه، حافظه و ادراک، توانسته با اندازهگیریهای دقیق از عملکرد افراد و محاسبه زمانهای دقیق عکسالعمل، در جهت بهبود شبکههای پایهای مغز برای انجام عملکردهای سطح بالا، قدمهای مهمی را بردارد.
ستاد توسعه علوم و فناوریهای شناختی، در راستای ماموریتهای خود به دنبال افزایش توانمندیهای شناختی آحاد جامعه است و کودکان نیز به عنوان بخش مهمی از جامعه، برای این ستاد اهمیت ویژهای دارند. این چالش به دنبال توسعه و ساخت فناوریهای ارتقاء و توانبخشی شناختی با تأکید بر کارکردهای شناختی میباشد. کارکردهای شناختی اصلی مورد توجه این چالش: زبان، حافظه، توجه، استدلال و حل مسئله، پردازش اطلاعات و هیجانات به خصوص در افراد با اختلالات عصبرشدی است. برخی از مهمترین این اختلالات شامل اختلال نقص توجه/ بیشفعالی ADHD، اختلال طیف اتیسم، اختلال یادگیری، ناتوانیهای ذهنی، اختلالات ارتباطی و رفتاری و اختلالات در پردازشهای بینایی و شنوایی میشود.
محورهای اصلی این چالش شامل توسعه بازیهای دیجیتال و قلم کاغذی در حوزه ارتقاء و توانبخشی شناختی کودکان، توسعه و بومیسازی بستههای ارتقا و توانبخشی شناختی ویژه گروه سنی کودک، توسعه اپلیکیشنهای آموزشی با رویکرد شناختی ویژه کودکان و توسعه و بومیسازی ابزارهای ارتقا و توانبخشی شناختی کودکان است.
معیارهای ورود به چالش شامل موارد زیر است:
– میانرشتهای بودن و حضور حداقل یک فرد متخصص از حوزه علوم شناختی و فنی در تیم
– ارائه کامل پروپوزال منطبق با فرمت ارائهشده
– ارائه مستندات علمی اولیه برای نشان دادن اثربخشی ایده ارائه شده بر توانمندیهای شناختی
– مزیت ایده ارائه شده نسبت به نمونه خارجی
در این رویداد بیش از 340 میلیون تومان جایزه نقدی و سوبسید فروش از سوی ستاد توسعه علوم و فناوریهای شناختی اهداء خواهد شد. همچنین حمایت از 5 تیم اول به ترتیب به این شکل خواهد بود:
– تیم اول مبلغ 150 میلیون ریال، تیم دوم 120 میلیون ریال، تیم سوم 100 میلیون ریال، تیم چهارم و پنجم هر کدام 50 میلیون ریال
– اختصاص سوبسید فروش تا سقف 60 میلیون تومان به هر تیم (جمعاً تا سقف 300 میلیون تومان) در بازه یکساله از زمان اعلام نتایج به ازای
80 درصد قیمت فروش برای تیم اول،
60درصد قیمت فروش برای تیم دوم و سوم،
40درصد قیمت فروش برای تیمهای چهارم و پنجم
میزان فروش برای بازیهای فیزیکی یا قلم کاغذی بر مبنای فروش قطعی و برای بازیهای دیجیتال، دانلود و نصب بازی از طریق درگاههای رایج تعیین میگردد.
در این چالش 32 طرح ثبت شده است که بعد از داوری اولیه تیمهای منتخب وارد دورههای پیش شتابدهی خواهند شد.
ارتقای تواناییهای شناختی جامعه؛ مأموریت مهم ستاد توسعه، علوم و فناوریهای شناختی
جناب آقای دکتر جغتایی، مشاور عالی ستاد توسعه علوم و فناوریهای شناختی در امور آموزش در پیشرویداد چالش “توسعه فناوری، محصولات و خدمات شناختی ویژه کودکان با اختلال عصب رشدی” به یکی از برنامههای اصلی ستاد توسعه، علوم و فناوریهای شناختی که در 2 سال اخیر در راستای ارتقای تواناییهای شناختی جامعه بوده، اشاره داشته و خاطر نشان کرد دو گروه مرتبط از اهداف اصلی ستاد هستند؛ گروه اول سالمندان که در معرض افت کارکردهای شناختی قرار میگیرند (چالش قبلی پیرامون مساله شناختی سالمندان بود) و گروه دوم کودکانی که در طول فرایند رشدشان دچار اختلال یا تأخیر شده و نیاز به ارتقا و افزایش تواناییهای شناختی دارند؛ در این راستا، ستاد توسعه علوم و فناوریهای شناختی در نظر دارد با برگزاری نشستها و سمینارها در این حوزه، اجرای تحقیقات در زمینه شناختی و حمایت از ایدهها، طرحها و محصولات فناوران، صاحب نظران، اساتید، مؤسسات، سازمانهای مردم نهاد و انجمنهای علمی و سازمانهای دولتی در حوزه شناختی، سواد شناختی کودکان و خانوادهها را افزایش دهد. دکتر جغتایی در ادامه به فلسفه برگزاری این چالش و چرایی توجه و تمرکز روی کودکان با اختلالات تکاملی پرداخته و عنوان کرد کودکان به دلایل متعدد از جمله حوادث و اتفاقهای قبل، حین و یا بعد از تولد (عوامل محیطی و ژنتیکی) ممکن است در روند رشدیشان دچار اختلالات مختلفی شوند و هدف و تمرکز اصلی ما در اینجا شناسایی، تشخیص و پیشگیری به موقع از این نوع اختلالات است. در واقع تشخیص و درمان به موقع این اختلالات هم منجر به درمان زودهنگام و هم به دلیل خاصیت پلاستیسیتی (تغییر پذیری) مغز مداخلات زودهنگام منجر به اثربخشی و تغییرپذیری بیشتر مغز خواهد شد. ایشان در پایان سخنرانی خود یادآور شد اختلالات تکاملی دارای طیف وسیعی است، اما اختلال یادگیری با شیوع نزدیک به 20 درصد در کودکان، جزو شایعترین اختلالات تکاملی بوده و اولویت ویژه ستاد توسعه علوم و فناوریهای شناختی هم به طور خاص بر روی اختلالات یادگیری میباشد.
تشخیص درست و به موقع؛ حلقه مفقوده پیشرفت کودکان با اختلالات یادگیری
جناب آقای دکتر محمودرضا اشرفی، فوق تخصص مغز و اعصاب کودکان، سخنران دیگر این چالش بوده که به مبحث اختلال یادگیری پرداخته و اذعان کرد: کودکانی که تأخیر تکامل حرکتی و یا تأخیر تکامل تکلمی دارند، اکثراً در سالهای اولیه و معمولاً قبل از دبستان تشخیص داده میشوند. اما اختلالات یادگیری، اختلالاتی هستند که بر عملکرد کودکان در مدرسه تأثیر میگذارد، زیرا اغلب این اختلالات دیر تشخیص داده میشوند و موجب انواع احساسات خشم، ناکامی کودک، والدین و معلم او میشود.
دکتر اشرفی در ادامه بر تستهای غربالگری در زمینه اختلالات یادگیری تاکید کرد، چراکه به تشخیص و درمان این افراد کمک ویژهای میکند. وی افزود یادگیری و حافظه از کارکردهای عالی سیستم عصبی انسان است و اگر اختلال در کارکردهای اجرایی مغز ایجاد شود، کودک را در معرض انواع چالشهای رشدی، شناختی، هیجانی، رفتاری، روانی و سازگاری قرار میدهد. در واقع باید گفت اختلالات عصبرشدی قبل از سنین مدرسه خود را به صورت تأخیر در تکلم، تأخیر حرکتی و یا اشکال در اعمال خود مراقبتی نشان میدهد که معمولاً زود تشخیص داده میشوند، اما اختلالات عصبرشدی در سنین مدرسه خود را به صورت افت تحصیلی نشان میدهند.
دکتر اشرفی خاطرنشان کرد تحصیلات موثرترین عامل در مشخص کردن کیفیت زندگی بزرگسالی فرد است که منجر به درآمد بیشتر، سلامت بهتر و افزایش طول عمر فرد میشود و چنانچه دانش آموزانی به دلیل اختلالات یادگیری نتوانند در مدرسه تحصیلات خود را تکمیل کنند، در آینده در اخذ انواع فرصتهای شغلی و زندگی دچار مشکلات جدی میشوند، اختلالات عصبرشدی اکثراً در سنین مدرسه آغاز میشوند، هرچند ممکن است تا بزرگسالی تشخیص داده نشوند.
وی توضیح داد در DSM-V اختلالات یادگیری تحت عنوان اختلالات یادگیری خاص آورده شده است که شامل تقسیمبندی اختلال به سه نوعِ، اختلال در نوشتن یا دیسگرافیا، اختلال در خواندن یا دیسلکسیا و اختلال در یادگیری ریاضی یا دیسکلکولیا میباشد.
تاکید ویژه ایشان بیشتر بر روی اختلالات خوانشپریشی (دیسلکسیا) است، چرا که 80 درصد اختلالات یادگیری را به خود اختصاص میدهد، در مورد این افراد توانایی خواندن به نسبت ضریب هوشی آنها به طرز چشمگیری پایینتر است.
دکتر اشرفی در ادامه به دخیل بودن عوامل ژنتیکی، بیماریهای روانی جسمی و محیطی فرهنگی در بروز دیسلکسیا اشاره نموده و اظهار کرد در خوانشپریشی زمینه و سابقه خانوادگی بسیار اهمیت دارد و چیزی در حدود 23 تا 65 درصد این کودکان، پدر و یا مادر مبتلا دارند.
وی افزود کروموزوم 15 و 16 در ارتباط با این بیماری است (یک امضای عصبی برای خوانشپریشی وجود دارد)؛ همچنین با FMRI میتوان دیسلکسیا را تشخیص داد، اما جزء کارهای روتین نیست.
دکتر اشرفی با بیان اینکه خوانشپریشی یک اختلال مخفی است و اکثر افراد تشخیص داده نمیشوند یا دیر تشخیص داده میشوند، اظهار کرد این افراد معمولاً در دوران تحصیل خود به مواردی از جمله: تنبلی، بازیگوشی، عقبماندگی ذهنی و عدم تلاش کافی در زمینه تحصیلی متهم میشوند.
وی در انتها به موارد ضروری در خصوص کودکان مبتلا به خوانشپریشی پرداخت:
1. اجرای تستهای هوش برای این افراد
2. در اجرای تستهای IQ به نکات مثبت و عملکردهای قوی این افراد توجه شود، این افراد معمولاً در استدلال و تفکر انتزاعی از هم سن و سالان خودشان سرآمدترند.
3. معمولاً در کلاس سوم تشخیص داده میشوند.
4. زمینه خانوادگی مثبت در اختلال خوانشپریشی معمولاً با استفاده از Shaywitz Dyslexia Screen تشخیص داده میشود.
5. درمان قطعی برای این اختلال وجود ندارد، اما میتوان با تشخیص به موقع و با استفاده از تکلیفهای درک مطلب، تواناییهای خواندن را در این افراد ارتقا داد.
6. در اختلال خوانشپریشی، تشخیص به موقع حائز اهمیت است، زیرا هرچه مداخلات درمانی به تعویق افتد، این اختلالات خود به خود و به مرور زمان بهتر نمیشوند.
اختلال یادگیری؛ متهم ردیف اول پسرفت تحصیلی دانشآموزان
خانم دکتر الهام شیرازی، فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان نیز در سخنرانی خود در چالش ” توسعه فناوری، محصولات و خدمات شناختی ویژه کودکان با اختلالات عصبرشدی” به یکی از شایعترین اختلالات عصبرشدی که مساله اختلالات یادگیری است، پرداخته و اینگونه توصیف کرد: زمانی که با کودکی که پیشرفت تحصیلی مناسبی ندارد مواجه شدیم، باید به 2 مورد شک کنیم: یک اختلال نقص توجه و بیش فعالی ADHD و دو اختلال یادگیری (LD). چرا که حدود 20 درصد دانش آموزان درجاتی از این دو اختلال را دارا هستند.
وی همچنین افزود اغلب در اختلالات عصبرشدی ترکیب اختلالات را میبینیم که البته یک اختلال برجستهتر وجود دارد، اما درجاتی از اختلالات دیگر عصبرشدی هم قابل مشاهده است. درست مانند اختلال ADHD که بخش بیشفعالی آن نمود بیرونی دارد و بخش نقص توجه آن پوشیدهتر است، نقص توجه در این اختلال اغلب به صورت بیانگیزگی و حواسپرتی برداشت میشود. اختلال یادگیری نیز همانند ADHD، اختلالی مخفی و پوشیده است و کودکی که اختلال یادگیری دارد در ابتدا به صورت فردی بیانگیزه و یا کم توان ذهنی دیده میشود (البته ممکن است کودک حتی با تلاش کافی هم به نتیجه نرسد و در ادامه بیانگیزه شود و دیگر در زمینهی تحصیلی تلاش نکند). دکتر شیرازی ابراز امیدواری کرد با انجام اقداماتی از جمله غربالگری به موقع دانشآموزان، آموزش به معلمین پیرامون علائم هشداردهنده اختلالات عصبرشدی از جمله اختلالات یادگیری، آموزش به والدین در جهت کمک به فرآیند تشخیص و درمان فرزندشان و درمان و تربیت مربی در این حوزه میتوان در آینده و سرنوشت کودکان مبتلا به اختلالات عصبیرشدی تاثیرگذار بود.
Tele-Rehabilitation؛ پـــازل گمشده در فرآیند توانبخشی
خانم دکتر مریم پورسید، رییس گروه مراکز آموزشی توانبخشی سازمان بهزیستی کشور سخنان خود را در چالش کودک با مروری بر خدمات و معرفی مراکز توانبخشی شناختی آغاز نمود و در ادامه به مدلهای ارائه خدمات توانبخشی که شامل توانبخشی مبتنی بر مؤسسات، توانبخشی فراموسسهای، توانبخشی خانوادهمحور و توانبخشی مبتنی بر جامعه است، اشاره کرد و در نهایت بر توانبخشی خانوادهمحور که در تمام دنیا جایگاه ویژهای دارد، تاکید کرد؛ چرا که خانواده در توانبخشی کودک در کنار کودک حرکت میکند و میتواند نقش پررنگی در این زمینه ایفا نماید.
وی اظهار داشت 1400 مرکز روزانه توانبخشی در کشور وجود دارد که کودکان با نیازهای ویژه در این مراکز هم خدمات مراقبتی و هم خدمات توانبخشی را با هزینه مناسب دریافت میکنند، همچنین در هر منطقه سعی شده است تا از نیروهای متخصص بومی همان منطقه استفاده شود.
دکتر پورسید خاطرنشان کرد ما نگاهی کلنگر به نیازهای کودکان دارای نیازهای ویژه داریم، یعنی تمام نیازهای کودک را اعم از جسمی، حرکتی و ذهنی در نظر میگیریم.
وی در ادامه فرایند ارائه خدمات در مراکز روزانه توانبخشی را طبق پروتکل اینطور تبیین نمود:
1-ارزیابی کودک توسط تیم تخصصی
2-تشکیل پروندهی تخصصی
3- تعیین اهداف توانبخشی توانخواه (کوتاهمدت و بلندمدت)
4-تدوین و طراحی برنامه توانبخشی کودک (با آموزش به والدین و تداوم درمان در خانه توسط والدین)
5-اجرای برنامه آموزشی و توانبخشی و ثبت کلیه اقدمات
6- ارزیابی دورهای هر 6 ماه یک بار
دکتر پورسید در بخش دیگری از سخنان خود به جامعه هدف این مراکز که شامل کودکان با اختلالات اتیسم، کمتوانی ذهنی، معلولیت جسمی حرکتی و همچنین خانواده و توانخواه کمبینا و نابینا و خانواده و کودک دارای اختلالات شنوایی اشاره داشته و به معرفی اعضای تیم تخصصی درمان در مراکز توانبخشی بهزیستی که متشکل از 1-پزشک 2-پــرستار 3-روانپزشک 4-مـربی امــور هــــنری و ورزشی 5-فیزیــوتــراپیســت 6-کاردرمانگر 7-گفتاردرمانگر 8-مـــربــی حرفهای 9-شنوایی سنــــج 10- بینایی سنج
11-فیزیوتراپیست میباشد، پرداخت.
در ادامه ایشان به موضوع سلامت از راه دور tele health و توانبخشی از راه دور tele rehabilitation به معنی استفاده از انواع فناوریهای (صوتی، تصویری، برنامهها) برای ارائه مجازی خدمات پزشکی، بهداشتی، توانبخشی و آموزشی در بستر اینترنت و شبکههای ارتباطی مخابراتی بدون نیاز به حضور فیزیکی توانخواه در محل ارائه خدمات اشاره داشت و افزود توانبخشی از راه دور سطوح مختلفی دارد که از نظر وابستگی به تکنولوژی متفاوت بوده و میتواند با بهرهگیری از فایل متنی (چاپی یا الکترونیکی)، ارتباط تلفنی صوتی، ارتباط ویدیئو کنفرانس اینترنتی، تکنولوژی واقعیت مجازی virtual reality، تکنولوژی ثبت حرکت motion capture، تکنولوژی سنسورهای پوشیدنی wearable sensors، تکنولوژی حس لمس از راه دور haptic technology و شیوههای روزآمد دیگر صورت پذیرد.
باید گفت بیشترین کاربرد آن زمانی است که تکنولوژی اینترنت امکان ارتباط دو سویه خدمتدهنده و توانخواه را در زمینه ارائه و دریافت خدمات توانبخشی (آموزشی، پزشکی، روانی اجتماعی و حرفهای) فراهم میسازد و در عمل عموماً خدمات توانبخشی از راه دور در حیطههای ارزیابی، پایش، پیشگیری، مداخله، نظارت، آموزش و مشاوره توانبخشی صورت میپذیرد.
در انتها دکتر پورسید با ابراز خرسندی از دغدغه و حضور تیمهای استارتاپی برای کمک به رفع نیازهای کودکان با اختلالات عصبرشدی، برقراری ارتباط مستقیم استارتاپها با مراکز توانبخشی بهزیستی و ارتباط با کمیتههای علمی را جزو الزامات فعالیت در این حوزه دانسته و پیشنهاداتی را خطاب به تیمهای علاقهمند به فعالیت در این حوزه به صورت طبقهبندی شده مطرح نمودند:
تهیه نرمافزار پایش سلامت کودکان با قابلیت معرفی راهکارهای خانوادهمحور و تخصصمحور ویژهی خانوادهها
تهیه نرمافزار شناسایی و ارجاع تأخیرهای رشدی ویژه کارکنان مراکز سالهای اولیه
تهیه نرمافزارهای غربالگری و تشخیص اختلالات شناختی
تهیه نرمافزار خدمات کودکان
تهیه نرمافزار سنجش غنای محیطی برای کودکان
استفاده از تکنولوژی واقعیت مجازی VR به ویژه برای کودکان CP در آموزش ADL
ساخت ابزار ارزیابیهای شناختیحرکتی کودکان دارای معلولیت جسمیحرکتی (مشابه آنالیز گیت) تا بررسی مدل ذهنیشناختی گیت
برگزاری دورههای آموزشی توانبخشی شناختی
ساخت نرمافزار اجرای برنامه توانبخشی از راه دور برای کودکان دارای معلولیت
تــهیه وسایل و تجهیزات کمک توانبخشـــی لازم برای ایجاد شرایط توانبخشی شنـــاختی و یـا افزایش اثربخشیها
طراحی بسته توانبخشی با رویکرد هنر و بازی
بازدید از مراکز آموزش و پرورش استثنایی و شناخت این کودکان؛ پیشنیاز مهم برای تولید محصولات، خدمات و ابزارها
خانم دکتر منیره عزیزی، نماینده محترم سازمان آموزش و پروش استثنائی کشور و مدیر آموزش سازمان، در ابتدای سخنان خود به گروههای تحت پوشش سازمان آموزش و پرورش کودکان استثنائی اشاره کرده و فرمودند کودکان و دانش آموزان مبتلا به اختلال کمتوانی ذهنی، اختلال طیف اتیسم، اختلال خاص یادگیری، چند معلولیتی، اختلالات رفتاری-هیجانی، جسمی-حرکتی و همچنین کودکان و دانش آموزان با آسیب شنوایی و آسیب بینایی در سیستم آموزش و پرورش استثنایی کشور مشغول به تحصیل هستند.
ایشان در ادامه افزود از لحظه تشخیص (حتی در سنین قبل از مدرسه) اجازه مداخله از سمت آموزش و پرورش کودکان استثنایی داده میشود؛ البته تاکید ما در بدو تشخیص، انجام فعالیتهای توانبخشی و آموزش والدین است؛ در حال حاضر 776 مرکز برای کودکان استثنایی در کشور وجود دارد.
دانشآموزان به لحاظ تواناییهای شناختی و ذهنی در حالت کلی به دو دسته دارای کاستیها و عقبماندگیهای شناختی و بدون عقبماندگیهای ذهنی تقسیم میشوند که دانشآموزان دارای کاستیها و عقب ماندگیهای شناختی در مقطع متوسط آموزشهای پیشحرفهای و حرفهای میبینند.
دکتر عزیزی در خصوص شناسایی کودکان اینگونه توضیح داد که کودکان استثنایی از همان ابتدا، یا در مرحله سنجش به مدرسه، تشخیص میگیرند و راهنماییها برای شروع مداخلات به والدین این افراد داده میشود. چنانچه دانشآموز دچار طیف خفیفتری از اختلالات بود و در سنجش تشخیص نگرفت، نیروهای سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور سالانه به مدارس مراجعه میکنند، چکلیستهایی را در اختیار معلمین قرار میدهند تا این بچهها را شناسایی کرده و به مراکز تخصصی ارجاع دهند. با ارجاع این کودکان مداخلات جهت توانبخشی و درمان شروع میشود. گاهی معلمین ما حساسیت کمتری دارند و ممکن است تا سنین کلاس سوم و چهارم این کودکان ارجاع داده نشوند.
وی افزود بحث غربال کودکان در معرض خطر مشکلات یادگیری برای سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور بسیار اهمیت دارد. سازمان سعی کرده این حساسیت را نسبت به این اختلال به وجود آورد. همچنین به معلمین و والدین آموزش میدهد تا مداخله سطح 1 را انجام دهند، بعد از مداخله سطح 1 و گزارش معلمین، این افراد در صورت نیاز ارجاع داده میشوند و در صورت نیاز مداخلات سطح 2 صورت میگیرد و اگر در سطح 2 هم مداخلات جوابگوی نیازهای کودک نباشد، مداخلات سطح 3 در مراکز تخصصی مربوط به ارائه خدمات در حوزه یادگیری صورت میگیرد.
دکتر عزیزی اظهار کرد نگاه ما این است که زمان را در خصوص تشخیص و ارزیابی از دست ندهیم و این بچهها را در سنین پایین پایش و درمان کنیم.
وی خطاب به علاقهمندان به فعالیت در این حوزه گفت در مساله غربال و شناسایی (چه از لحاظ شناختی و آمادگی تحصیلی و چه به لحاظ سلامت پزشکی)، آموزش آکادمیک محتوای درسی، توانبخشی، آموزش والدین، آموزش حرفهای درمانگر و آموزش پرورشی و فرهنگی نیاز به کمک داریم.
دکتر عزیزی این نیازها را به صورت عملیاتیتر نیز برای علاقهمندان اینطور طبقهبندی نمودند:
ایجاد درسافزارهای مبتنی بر محتوای درسی
تولید محتوای آموزشی مبتنی بر توانبخشی شناختی (ابزارها و محتواها)
طراحی بازیهای آموزشی مبتنی بر توانبخشی شناختی
تولید محتوا در خصوص آموزش مهارتهای شغلی
طراحی بازیهای تعاملی در راستای تقویت مهارتهای اجتماعی
ساخت شبیهسازیهای شغلی و آزمایشگاهی
وی در پایان ضمن امیدواری به حضور مؤثر تیمهای استارتاپی جهت برآورده کردن نیازهای سازمان، به افراد توصیه نمودند قبل از تولید محصولات، خدمات و ابزارها حتماً از مراکز آموزش و پرورش استثنایی کشور دیدن نمایند، چرا که این دانشآموزان را بهتر شناخته و متوجه نیازهای آنها بشوند و از تولید محصول بدون توجه به نیاز این افراد که موجبات ضررهای اقتصادی برای ایشان میشود، جلوگیری گردد.
جای خالی پیشگیری، ارزیابی، غربالگری و توانبخشی مبتنی بر تکنولوژی در مداخلات شناختی
جناب آقای دکتر مهدی علیزاده، رییس انجمن کاردرمانی ایران، سخنران دیگر این چالش بوده و سخنان خود را اینگونه آغاز کرد: هرچند در نگاه اول طراحی و تولید تکنولوژیهای مرتبط با حوزه توانبخشی شناختی هزینهبر است و ما فکر میکنیم تکنولوژی درمان گرانقیمتی است، اما به دلیل نتایج درخشان و اثربخشی این تکنولوژیها درتوانبخشی شناختی، اغلب این تکنولوژیها مقرون به صرفهاند. بیمههای بزرگی که در کشورهای اروپایی و آمریکایی وجود دارند، این درمانهای تکنولوژیمحور را تحت پوشش خود قرار دادهاند و درمانهای سنتیتر را از لیست درمانهای خود حذف کردهاند که این اقدام نشاندهندهی اثربخشی بالینی و مالی این نوع از درمانهاست.
وی افزود در ایران علاوه بر تمرکز بر سودمندی و اثربخشی بالینی باید سیاستگذاران و سازمانها تلاش کنند تا بیمهها را قانع به تحتپوشش گرفتن این نوع از درمانهای تکنولوژیمحور کنند.
دکتر علیزاده پیشنهادات خود را در چندین بند برای استارتاپها تشریح کرد:
الف) تمرکز کردن بر سطح مداخلات (REMEDIATION) که این سطح میتواند شامل تمرین و تحریک شناختی، در قالب نرمافزارها یا گیمهایی که تکنولوژیهای پیشرفته و یا سادهتری دارند، باشد.
ب) تمرکز بر سطح MONITORING و SUPERVISION که این موارد میتواند کامپیوتر محور و یا وبسایت محور باشند. در واقع ما در زمینهی غربالگریهای مبتنی بر فناوری کمبودهای زیادی داریم. هدف این است که این ابزارهای غربالگری در اختیار همگان قرار گیرد، تکنولوژیهایی مانند TELE-REHAB و TELE-HEALTH میتوانند حتی برای نقاط دور از دسترس و محروم کشور در شناسایی افراد در معرض خطر مؤثر باشد، همچنین اینکه مقرون به صرفه بودن این خدمات هم قابلملاحظه است.
ج) تمرکز بر سطح ارتقای کارکردهای شناختی که باید فعال و به روز نگه داشته شوند. این خدمات شناختی نباید صرفاً افرادی را که مبتلا به اختلالات عصبرشدی هستند، مورد هدف و برنامه خود قرار دهند، بلکه باید حتی به افرادی که دچار تاخیرهای شناختی، حرکتی و تکلمی هستند، هم توجه کند (در خصوص برنامههایی که لزوماً اختلالمحور نیستند و میتوانند با PROCESS TRAINING تواناییهای شناختی افراد را مدام به روز کنند).
د) برنامهها و نرمافزارهایی که در زمینه بهبود مهارتهای ارتباطی و تأخیرهای شناختی هستند، چه در مورد گروهی که در یکی از اختلالات عصبیرشدی جای میگیرند و چه در مورد افرادی با تأخیرهای شناختی.
وی افزود تکنولوژیها در قالبهای مختلفی میتوانند ارائه شوند:
1-کامپیوت رمحور
2- وبسایت محور
مزیت نرمافزارهای کامپیوتر محور این است که میتوانند به صورت آفلاین و آنلاین باشند، مانند اپلیکیشن Dexteria که روی مهارتهای حرکتی ظریف و دستخط کودکان مبتلا به اختلال نوشتن در زمینهی اختلال یادگیری کار میکندو اما وبسایت محور بودن این تکنولوژیها برای عدالت و به منظور دسترسیپذیری همگانی آن اهمیت دارد، برای این منظور میتوان یک تست ارزیابی، غربالگری و تشخیص را تحت وب درآورد و دسترسیپذیری آن را برای همگان آسان کرد.
دکتر علیزاده در ادامه خاطرنشان کرد در زمینه اختلالات عصبرشدی جای خالی ابزارهای تشخیصی و عملکردی محسوس است و اظهار داشت اگر میخواهیم تکنولوژی ما حتی در نقاط محروم و دور از دسترس کشور هم قابل اجرا و استفاده باشد، حتماً باید به بحثهای ارزیابی و غربالگری هم در این زمینه توجه کرد و صرفاً هدف ما نباید ارائه بازیها و برنامهها، بدون توجه به قبل و بعد آن باشد. در واقع باید استارتاپها تمامی سطوح پیشگیری، ارزیابی، غربالگری و در کنار آن درمان را هم در نظر بگیرند، همچنین اینکه ما نیازمند بازیهای تعاملی (interactive) هستیم، یعنی بازیهایی که فرد بتواند از آنها فیدبک دریافت کند.
وی افزود جای خالی گجتها هم برای این اختلالات حس میشود، این گجتها میتوانند در زمینههای ارزیابی، درمان و توانبخشی به کار روند. مثلاً گجتهایی در مورد ADHD که میتوانند به کودکان مدیریت زمان و انجام تکالیف را آموزش دهند. گجتها برای طیف اتیسم میتوانند حتی Life Saver باشند، به طور کل نقش گجتها در حیطه توانبخشی شناختی بسیار خالی و محدود است.
در پایان ایشان ضمن ابراز امیدواری نسبت به آینده این حوزه، از استارتاپها خواستند کار تیمی تخصصی داشته، قبل از شروع به کار در زمینه تکنولوژیهای موجود و تکنولوژیهای مورد نیاز تحقیق و نیازسنجی کرده و علاوه بر تهیه محصولات و تکنولوژیها نسبت به آموزش نحوه استفاده و کاربرد این تکنولوژیها به جامعه هدف خود هم اقدام کنند، این امر منجر به رعایت مشتریمداری و انتخاب و استفاده صحیح جامعه هدف هم میشود.
شناخت بازار؛ گمشده تیمهای استارتاپی با ذهن خلاق
آقای کاوه یزدیفرد که مدتهاست در فضای اکوسیستم استارتاپی کشور، به عنوان منتور کسب و کار، تیمهای استارتاپی را راهبری و هدایت میکند، سخن خود را اینطور آغاز میکند که در کارآفرینی و فضای استارتاپی آنچه شما را از دیگران متمایز میکند مجموعه رفتارهایی است که ریشه آنها در ذهن شما است و ریشه ابزارهای تفکر LEAN DESIGNE, AGILE, در عمل در جایی در مدلهای ذهنی شما قرار دارد.
وی اظهار داشت باید این نکته را در نظر بگیرید که شما کجای کارید؟ آیا روی بیزینس کار میکنید؟ یا روی شناخت انسان و یا روی توسعه تکنولوژی؟ آیا شما در تیمی فعالیت دارید که در آن هم از نظر کسب و کاری و هم از نطر شناخت انسان و توسعه تکنولوژی به طور متوازن روی هر سه حوزه کار میشود؟ آیا نیاز دارید که وجهی از تیم را قوی کنید؟
آقای یزدیفرد در ادامه به این موضوع اشاره میکند که آغاز فعالیت استارتاپها همیشه با مفهومی پیچیده شروع میشود، انسانی که دغدغهها ونیازهایی دارد، پس از شناسایی نیازها، توسعه دادن به یک ایده آغاز میشود و پس از گسترش آن ایده سعی میشود تا آن ایده را Scale و اندازه گیری کنند. به همین دلیل تفکر طراحی بیشتر برای این فضا مناسب است.
وی خطاب به تیمهای استارتاپی خاطرنشان کرد، ریسکهای شما در وهله اول شامل مارکت ریسک میشود، اینکه چقدر توانستید نیازهای بازار را بشناسید و اینکه چقدر اشتباه کردید، چرا که بیزینسهای زیادی هستند که در همین مرحله شکست میخورند و همچنین بیزینسهایی هم هستند که ریسکها و فرصتهای بازار را شناختهاند، اما نتوانستهاند راهحل مناسبی داشته باشند. باید گفت تفکر واگرا و همگرا کلید دستیابی به موفقیت در این مسیر است، منتظر باشید که اشتباه کنید و خوشحال باشید از اشتباه کردن چرا که شعار این تفکر این است! FAIL FAST!FAIL OFTEN یعنی هرچه زودتر بفهمی که اشتباه کردی زودتر متوجه میشوی که ایدهات شکست خورده و زودتر ایدهات را اصلاح یا جایگزین میکنی.
آقای یزدیفرد تاکید کرد سعی کنید تا رویکردتان دو ساحته باشد، یک ساحت مسائل صنعت، بازار و مسائل را در برگیرد و ساحتی دیگر هم شامل راهحلها، تکنولوژیها و ENABLERها باشد، زیرا این دو ساحت باید با یکدیگر تطابق داشته باشند. در واقع باید مشخص کنید که با چه راهکاری به کدام مسائل و با چه ابزار و تکنولوژیای حمله میکنید؟ و البته این نکته را در نظر بگیرید که بدون همکاری صنعت، دانشگاه و سیاستگذاران، در پیشبرد استارتاپتان به مشکل برخواهید خورد.
وی در انتها خطاب به فعالان استارتاپیِ علاقهمند به فعالیت در این حوزه گفت بازار را ببینید، سرمایهگذاریهای مختلفی را که در آموزش و صنایع مختلف صورت میگیرد، دنبال کنید، برای شروع کار زمین بازی خاص خودتان را انتخاب کنید، انتخاب کنید که با چه ENABLERهایی میخواهید شروع کنید و سپس با استفاده از ابزارهای تفکر,LEAN,DESIGNE AGILE آنها را پیش ببرید و در آخر اینکه تیمهای قوی تشکیل دهید و هیچگاه به صورت فردی وارد این چالشها نشوید.
منبع: مجله مغز و شناخت، شماره 17، بهار 1400