هنگامی که مغز ارزش پاداش فوری را بیش از حد ارزیابی میکند.
یافتهها نشان میدهند که مغز افراد مبتلا به اختلال روانپریشی دارای سیمپیچی متفاوتی است. جاشوا بوکولتز در این مقاله میخواهد نگرش شما را در مورد روان پریشی تغییر دهد. بوکولتز استاد روانشناسی دانشگاه هاروارد و نویسنده ارشد این مطالعه قصد دارد با اتکاء به اسکن مغزی نزدیک به 50 زندانی محکوم توضیح دهد که چرا افراد روانپریش تصمیمات ضعیفی اتخاذ میکنند که اغلب منجر به خشونت یا رفتار ضد اجتماعی میشود. به گفته او، آنچه آنها متوجه شدند، این است که مغز افراد روانپریش به نحوی سیمپیچی شده است که باعث میشود آنان پاداش فوری را بیش از حد ارزیابی کنند و پیامدهای آتی اقدامات بالقوه خطرناک یا غیراخلاقی را نادیده بگیرند. این مطالعه در مقاله 5 ژوئیه در Neuron شرح داده شده است.
باکولتز میگوید: “سال هاست که ما بر این ایده تمرکز کردهایم که روانپریشان افرادی هستند که نمیتوانند احساسات ایجاد کنند و به همین دلیل آنان همه این موارد وحشتناک را انجام میدهند. اما آنچه را که ما در مورد افراد روانپریش به آن اهمیت میدهیم احساساتی نیست که دارند یا ندارند، اینها انتخاب هایی هستند که آنان انجام میدهند. روانپریشان مرتکب جنایات شگفتانگیزی میشوند و این جنایات هم برای قربانیان ویرانگر هستند و هم به طور کلی هزینههای هنگفتی را بر جامعه تحمیل میکنند.”
او ادامه داد: ” حتی اگر روانپریشان اغلب به عنوان افرادی بدون احساس (cold-blooded) و شکارچیان تقریباً بیگانه به تصویر کشیده شدهاند، ما نشان دادهایم که کمبودهای عاطفی آنان در واقع نمیتواند ریشه اصلی این گزینههای بد باشد. از آنجا که انتخابهای افراد روانپریش باعث ایجاد مشکل زیادی میشود، ما در حال تلاش برای درک آن چیزی هستیم که در هنگام تصمیمگیری در مغز آنان اتفاق میافتد. در این مقاله پیش رو … ما به ارزیابی معیارهای پاداش و ارزش مبتنی بر مغز و ارتباط بین مناطق مختلف مغز که در تصمیمگیری نقش دارند، میپردازیم.”
با این حال، گرفتن اسکنهای مورد استفاده در این تحقیق چندان آسان نبود، جایی که اکثر مطالعات در پیدا کردن افراد داوطلب برای آزمایشگاه با مشکل مواجه هستند، چالش باکولتز تهیه اسکنر برای افرادش بود. این مشکل از طریق یک اسکنر “موبایل” که با یک تریلر تراکتور حمل شده بود، حل شد. در واقع، این اسکنر معمولاً برای تشخص سرطان در مناطق روستایی استفاده میشد. پس از حمل تجهیزات به دو زندان مرکزی امنیتی در ویسکانسین، این تیم، که شامل همکاران دانشگاه ویسکانسین، مدیسون و دانشگاه نیومکزیکو بود، سراسر روز را صرف کالیبره کردن اسکنر میکردند و سپس با عجله و تا جایی که امکان داشت از داوطلبان اسکن میگرفتند.
وی افزود: “این یک تعهد بزرگ بود. اکثر اسکنرهای MRI غیر قابل انتقال هستند، اما در این مورد، ما مجبور بودیم این اسکنر را در داخل یک زندان جابجا کرده و سپس می بایست، به سرعت زندانیان را ارزیابی و اسکن کنیم.”
این تیم در نهایت مغز 49 زندانی را در عرض دو ساعت اسکن کرد که در یک آزمون تأخیر ارضاء (delayed gratification test) از آنها خواسته شده بود بین دو گزینه یکی را انتخاب کنند: آیا بلافاصله مبلغ کمتری از پول دریافت میکنید یا یک مقدار بیشتری را به زمان بعدی موکول میکنید. سپس نتایج حاصل از آزمون با یک مدل مطابقت داده شد که به محققان اجازه داد تا نه تنها میزان واکنش پذیری رفتار هرکدام از مشارکت کنندگان را ارزیابی کنند، بلکه مناطقی از مغز را شناسایی کنند که نقش مهمی در ارزیابی ارزش نسبی چنین انتخاباتی ایفا میکنند. به گفته باکولتز آنچه که آنها یافتند این بود، افرادی که دارای سطوح بالاتری از اختلالات روانی بودند، در ناحیهای به نام جسم مخطط شکمی (ventral striatum) (که در ارزیابی پاداش ذهنی دخیل است)، فعالیت بیشتری برای انتخابهای بیشتر “آنی” نشان دادند.
باکولتز میافزاید: “بنابراین هرچه میزان روان پریشی یک فرد بیشتر باشد، دامنه پاسخ او در جسم مخطط شکمی بزرگتر خواهد بود. این نشان میدهد که نحوه محاسبه ارزش پاداش در آنان، سنجیده نیست – آنان ممکن است ارزش پاداش آنی را بیش از حد ارزیابی کنند.” وقتی باکولتز و همکارانش نقشه مناطقی از مغز را که به جسم مخطط شکمی متصل میشوند، ترسیم نمودند، دلیل آن روشن شد.
او میگوید: “ما ارتباط بین جسم مخطط شکمی و سایر مناطق شناخته شده درگیر در تصمیمگیری را نقشهبرداری کردیم. به طور خاص مناطق قشر پیشانی مغز، در تنظیم پاسخ جسم مخطط شکمی نقش دارند. هنگامی که این کار را کردیم، متوجه شدیم که ارتباط بین جسم مخطط و قشر شکمی میانی پیشپیشانی (ventral medial prefrontal cortex) در افراد مبتلا به بیماری روانپریشی بسیار ضعیف است.”
به گفتهباکولتز این عدم ارتباط مهم است، چرا که این قسمت قشر پیشپیشانی، برای “سفر زمانی ذهنی” (پیشبینی عواقب آتی اقدامات) مهم است. شواهد فزایندهای وجود دارد که قشر پیشپیشانی از نتایج این روند برای تغییر نحوه پاسخ جسم مخطط به پاداش استفاده میکند. با این تأثیر تضعیف شده مدولاسیون پیش پیشانی مغز، ممکن است ارزش انتخاب سریعتر به طرز چشمگیری بیش از حد برجسته شود.
او میگوید: “جسم مخطط، بدون درنظر گرفتن چارچوب زمانی، ارزشها را به فعالیتهای مختلفی اختصاص میدهد. ما نیاز به قشر پیشانی داریم تا قضاوتهای آیندهنگرانهای در مورد نحوه عمل در آینده به ما ارائه نماید (اگر من این کار را بکنم، این اتفاق بدی رخ خواهد داد). روشی که باید به آن فکر کنیم این است که اگر این ارتباط را در هر کسی در هم بشکنید، او شروع به انتخاب گزینههای بد خواهد کرد، زیرا او فاقد اطلاعاتی است که تصمیمگیری او را به سوی اهداف سازگارتری هدایت کند.
باکولتز میگوید: “تأثیر آن بسیار واضح بود. محققان توانستند از میزان اتصالات بین جسم مخطط و قشر پیشپیشانی استفاده کنند تا به دقت پیشبینی نمایند که چند بار زندانیان به جرایم محکوم شدهاند. در نهایت، باکولتز میگوید که هدف او پاک کردن تصویر معمول روانپریش[ان] به عنوان افراد غیر قابل درک و هیولاهای خون آشام است و اینکه آنان را همانگونه ببینند که هستند؛ انسانهایی که مغزشان به سادگی به روش متفاوتی سیمپیچی است. همچنین او میافزاید: “آنان بیگانه نیستند، آنها افرادی هستند که تصمیمات بدی میگیرند. همان نوع تصمیم گیریهای ناشیانه و کوتهبینانه، همانطور که در افراد روانپریش مشاهده میکنیم، در افراد پرخطر و سوء مصرف کنندگان مواد مخدر نیز مشاهده شده است. اگر بتوانیم این را به حوزه تحلیلی دقیق علمی ببریم، میتوانیم ببینیم که روانپریش[ان] موجودات غیرانسانی نیستند، آنان دقیقاً همان چیزی هستند که از انسانهای فاقد سیمپیچی صحیح مغز، انتظار میرود.”
برای کسب اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید.