مایکل گازانیگا یکی از بنیانگذاران بزرگ در حوزهی علوم اعصاب شناختی است. در اواسط قرن بیستم مایکل.اس.گازانیگا، پدر علوم اعصاب شناختی، عضو گروهی از پیشگامان علوم اعصاب بود که تئوری بنیادین مغز دو نیمهشده را توسعه دادند. این ایده که نیمکرههای چپ و راست مغز میتوانند مستقل از یکدیگر عمل کنند و نقاط قوت متفاوتی دارند.
مایکل.اس.گازانیگا، یکی از دانشمندان برتر علوم اعصاب، در 12 دسامبر سال 1939 در لس آنجلس متولد شد. او در دانشکدهی دارتموث و مؤسسهی فناوری کالیفرنیا تحصیل کرده است و اکنون استاد روانشناسی دانشگاه کالیفرنیا، سانتا باربارا، است، جایی که او مرکز جدید مطالعهی ذهن SAGE را رهبری میکند. تحقیقات اولیهی او بر روی بخشی از بیماران مبتلا به صرع متمرکز بود که برای کنترل تشنج خود ناگزیر تحت عمل جراحی قرار میگرفتند. او همچنین بیماران مبتلا به آلزایمر و پارکینسون را مورد مطالعه قرار داده و یافتههای مهم خود را در کتابهایی مانند «علوم اعصاب شناختی» و «زیستشناسی ذهن» نشان داده است.
مایکل گازانیگا، پدر علوم اعصاب شناختی، این اکتشافات را در ورای کارهای پیشگامانهی خود در کتابی تحت عنوان “داستانهایی از هر دو سمت مغز” (Tales from Both Sides of the Brain) به زیبایی به تصویر کشیده است. لازم به ذکر است که فیلمهای ویدیوئی گستردهای از آزمایشات شناختی بدیعانهی او منتشر شدهاند.
تحقیقات گازانیگا نشان داد که نیمکرهی راست مغز همانند مغز کودکان کمتر از چهار سال و نخستیها در استنتاج ضعیف است. از طرف دیگر، نیمکرهی چپ انسان در استنتاج برتری دارد و به طور مداوم به دنبال یافتن علل پدیدههاست.
استیون پینکر، زبانشناس معروف آمریکایی، در پیشگفتاری که برای این کتاب به رشتهی تحریر درآورده است، میگوید: مایکل گازانیگا، یکی از مهمترین دانشمندان علوم اعصاب قرن بیستم، ما را به سمت پشت صحنههای هیجانانگیز کارهای خود جلب میکند، یک زوج دور از انتظار؛ مغز چپ و راست.
از جمله کتابهای دیگر گازانیگا برای مخاطبین عام میتوان مغز اجتماعی، امور ذهن و ذهن طبیعت را نام برد. او همچنین ویراستار مجموعه کتابهای علوم اعصاب شناختی منتشر شده توسط انتشارات MIT است.
گازانیگا، در کتاب داستانهایی از هر دو طرف مغز، داستان مهیجی را از زندگی علمی و سفرهای چند دههی خود برای درک اینکه چگونه نیمکرههای جداگانهی مغز ما، هرکدام با برنامههای منحصر به فرد خود، با همدیگر ارتباط برقرار میکنند، تعریف میکند. کتاب داستانهایی از هر دو سمت مغز، با چرخش طنزآمیزی، ضمن بیان ماجراهایی از هر دو سمت مغز، دستاوردهای علمی گازانیگا را با بازتاب چالشها و هیجانات کارهایش به عنوان یک دانشمند در هم میآمیزد. او در سبک بسیار جذاب و قابل فهم خود، پرترهی زندهای نه تنها از کشف تئوری بنیادین مغز دو نیمه شدهی خود، بلکه از همهی عزیزان خود، شامل بسیاری از بیماران، دوستان و خانوادههایی که او را در این کشف فکری هیجانانگیز همراهی کردهاند، به تصویر میکشد.
این کتاب به سه شکل در اختیار علاقهمندان به علوم اعصاب قرار داده شده است. نسخهی چاپی و نسخهی کیندل این کتاب در کنار نسخهی صوتی آن ترکیب بینظیری را ایجاد کردهاند تا مخاطبان این نویسنده به هر شکل ممکن با ایدههای ناب و کارهای نوآورانهاش آشنا شوند.
باوجود اینکه نوشتههای گازانیگا بسیار تخصصی هستند، اما در عین حال خوانندگان خود را با بحث و گفتگو در مورد کارهای جذاب و مرموز و معماهای مغز آموزش داده و آنان را به یادگیری تشویق میکند. کتابهایی مانند مغز اجتماعی و گذشتهی ذهن اطلاعات و نظریههای جدیدی را راجع به نحوهی عملکرد، تعامل و ارتباط مغز با بدن و محیط اطراف ارائه میدهند.
منبع: مجله مغز و شناخت، شماره 5، بهار 1397