ترس بر تصمیمهایی که میگیریم، اقداماتی که انجام میدهیم و زندگیهایی که میسازیم تأثیر میگذارد. شناخت ترس و دانستن نحوه مدیریت آن از مهم ترین مهارت هایی است که می توانیم یاد بگیریم. برای مقابله موثرتر با موقعیت های ترسناک، طبیعت ما را به واکنش جنگ یا گریز مجهز کرده است.
پاسخ جنگ یا گریز
پاسخ جنگ یا گریز واکنشی خودکار است که سیستم عصبی ما هنگام درک تهدید ایجاد می کند. جنگ یا گریز به تغییرات فیزیولوژیکی آنی اطلاق می شود که در پاسخ به حضور یک محرک تهدید کننده یا مضر رخ می دهد. پاسخ جنگ یا گریز، اجرای رفتارهایی را آغاز می کند که شامل فرار یا مبارزه برای محافظت می شود.
همچنین پاسخ به استرس حاد یا بیش برانگیختگی نیز نامیده می شود، پاسخ جنگ یا گریز در اثر فعال شدن بخش سمپاتیک سیستم عصبی خودمختار ایجاد می شود که چندین اندام را کنترل می کند که ترشح هورمون هایی را تنظیم می کند که بدن را برای عمل آماده می کند. علائم فیزیکی پاسخ جنگ یا گریز شامل تپش قلب، تنفس بیش از حد، خشکی دهان، برافروخته شدن صورت، به هم ریختگی معده، سفتی عضلانی، دید تونلی و لرزش است.
مثلاً به این فکر کنید که وقتی بیرون از خانه آرام روی نیمکتی نشسته اید و ناگهان متوجه یک زنبور می شوید که بالای سرتان معلق است، چه اتفاقی برای شما می افتد. اگر از زنبورها می ترسید، ممکن است متوجه تنش بدنتان، تند شدن تنفس و تندتر شدن ضربان قلبتان شوید. برای لحظه ای کوتاه، تنها چیزی که می توانید به آن فکر کنید این است که “برو!” اگر بتوانید خودتان را جمع و جور کنید، شروع به بررسی گزینه های خود می کنید و به سرعت به یک برنامه عمل می پردازید. ممکن است انتخاب کنید که از تهدید وزوز دور شوید. میتوانید با یک مجله یا یک ژاکت، زنبور در حال پرواز را دور بزنید.
یا ممکن است انتخاب کنید که خم شوید، سر خود را بپوشانید و امیدوار باشید که زنبور با چیزی خوشبوتر و رنگارنگ تر از شما منحرف شود. هرچه زودتر به نتیجه برسد، بدن شما زودتر آرام می شود و سریعتر می توانید به کاری که قبل از حمله به فضای هوایی خود انجام می دادید، بازگردید. این نمونه ای از پاسخ جنگ یا گریز است.
جنگ یا گریز در زندگی روزمره
پاسخ جنگ یا گریز یک مکانیسم حیاتی برای بقا است. در حیوانات غیر انسانی، غریزه، تجربه و شرایط تعیین می کند که آیا حیوان برای پنهان شدن از دست شکارچی فرار می کند یا برای مبارزه با رقیب حمله می کند.
شیوهای که ما انسانها جنگ یا گریز را در موقعیتهای روزمره تجربه میکنیم، ممکن است به اندازه آنچه یک خرگوش کوچک در حال فرار از یک کایوت تجربه میکند، دراماتیک نباشد. با این وجود، هنوز هم دردناک و ناخوشایند است و در درازمدت فعال شدن بیش از حد سیستم عصبی خودمختار ما می تواند برای سلامت جسمی و روانی ما مضر باشد.
محرکهای تهدیدکنندهای که روزانه با آنها مواجه میشویم ممکن است به اندازه یک زنبور کوچک و قابل کنترل نباشند. همچنین ممکن است آنقدر برای بقای بیولوژیکی ما خطرناک نباشند که زنبور برای کسی که به سم آن حساسیت دارد. اما ما با انبوهی از رویدادها و موقعیتهای استرسزا سر و کار داریم که واکنش جنگ یا گریز ما را به گونهای فعال میکنند که حتی ممکن است از آن آگاه نباشیم. برای برخی از ما، محرک تهدیدکننده ممکن است یک صورت حساب پزشکی، ارزیابی عملکرد منفی در محل کار، دعوا با شریک عاطفی یا تماس اضطراری از دفتر مدیر مدرسه دختر یا پسرمان باشد. مغز ما به این نوع تهدیدات به همان شیوه پاسخ می دهد. متوجه مشکل میشویم و پس از آن احساس هشدار، وحشت خفیف و ترس بر ما غلبه میکند. سپس، ما باید انتخاب کنیم: جنگ یاگریز؟
جنگ یا گریز؟
کدام گزینه بهتر است – جنگیدن یا فرار کردن؟ بستگی دارد. اما در هر صورت، ابتدا باید اتفاق دیگری بیفتد.
پاسخ جنگ یا گریز، با جنگیدن یا فرار شروع نمی شود. یک لحظه کوتاه وجود دارد، درست قبل از اقدام، زمانی که برای اولین بار متوجه تهدید می شویم و مکث می کنیم. این لحظه کوتاه واکنش فریز نامیده می شود. در طول واکنش فریز، توجه ما به طور کامل توسط وضعیتی که در آن قرار داریم جذب می شود. ما نوعی دید تونلی را توسعه می دهیم، زمانی که هر چیزی غیر از مقابله با تهدید به پس زمینه تبدیل می شود. حتی ممکن است متوجه این واقعیت شویم که بدن ما در حال وارد شدن به وضعیت اضطراری است.
و اگر در این لحظه کوتاه هوشیاری، مشکل از بین نرود – اگر زنبور همچنان معلق بماند و خود به خود پرواز نکند – با این واقعیت کنار میآییم که باید کاری برای حل مشکل انجام دهیم. . این سکانس هر بار که در یک موقعیت استرس زا قرار می گیریم اتفاق می افتد. گاهی اوقات شدت بیشتر است و ما بیشتر از احساسات فیزیکی که واکنش جنگ یا گریز ایجاد می کند آگاه هستیم و گاهی اوقات شدت آن کمتر است و ممکن است اصلا متوجه آنها نشویم.
در حالی که ما از میانبر جنگ یا گریز برای توصیف لحظات استرس زا، ناراحتکننده و دلخراش زندگیمان استفاده میکنیم، اصطلاح مناسبتر پاسخ فریز-جنگ-فرار است. لحظه فریز بحرانی است. شما را به موقعیتی که باید با آن دست و پنجه نرم کنید هدایت می کند. این به شما زمان لازم را می دهد تا گزینه های خود را در نظر بگیرید و انتخاب کنید. فریز به این معنی نیست که باید حرکت را متوقف کنید و ثابت بایستید. فریز به این معنی است که متوجه مشکل می شوید و تصمیم می گیرید که چگونه با آن برخورد کنید. می جنگی یا فرار می کنی؟
گاهی اوقات، لحظه فریز ممکن است چند ثانیه طول بکشد، و گاهی اوقات ممکن است ساعت ها، ماه ها، حتی سال ها طول بکشد. وقتی خیلی کم فریز می کنید، ممکن است تصمیمات تکانشی بگیرید و اقدامات بی دقتی انجام دهید. وقتی برای مدت طولانی فریز می شوید، ممکن است خود را در حالت اضطراب، نگرانی، عدم اطمینان، بلاتکلیفی و تعلل بیپایان قرار دهید. برخی موقعیت های استرس زا نیاز به واکنش سریع دارند. به عنوان مثال، اگر پیاده از خیابان عبور می کنید و ماشینی را می بینید که به سرعت نزدیک می شود، باید سریع تصمیم بگیرید که به پیاده رو برگردید یا سرعت خود را افزایش دهید و به سمت دیگر بروید.
اما موقعیت های دیگر نیاز به رویکردی متفکرانه تر و سنجیده تر دارند. اگر در طول جلسه، سرپرست شما در مقابل همکارانتان اظهار نظری ردکننده درباره کار شما کرد، ممکن است لازم باشد قبل از واکنش، مکث کنید و نفس عمیقی بکشید. قبل از درگیر شدن در جنگ یا گریز، کمی بیشتر در فریز می مانید. قبل از اینکه با رئیس خود دعوا کنید یا شغل خود را ترک کنید.
لحظه فریز به شما این فرصت را می دهد تا تصمیم بگیرید که مرحله بعدی باید جنگ باشد یا گریز و مهمتر از آن، چگونه بجنگید یا چگونه فرار کنید. این به شما زمان می دهد تا متوجه مشکل شوید، آن را به طور کامل تر درک و تجزیه و تحلیل کنید، گزینه های خود را در نظر بگیرید و یک برنامه عملی تهیه کنید.
در نهایت، این که اقدامی که انجام می دهید جنگیدن یا فرار کردن باشد، به اندازه این واقعیت که محصول تفکر عمدی بوده مهم نیست.