تیم تحقیقاتی دریافتند که سطوح بالاتر تجربیات استرس زا در دوران کودکی با خطر بالاتر ابتلا به التهاب عصبی، در سنین بالاتر مرتبط است. محققان استرس میانسالی و آسیبهای دوران کودکی را با افزایش خطر ابتلا به بیماری آلزایمر و التهاب عصبی مرتبط دانستند.
با تجزیه و تحلیل ۱۲۹۰ داوطلب، محققان دریافتند که رویدادهای استرس زا زندگی، به ویژه در دوران میانسالی، با سطوح بالاتر پروتئین β-آمیلوئید، که در رشد آلزایمر حیاتی است، مرتبط است و استرس دوران کودکی با التهاب عصبی در اواخر زندگی نیز در ارتباط است.
این مطالعه همچنین اثرات جنسی خاص را نشان داد که استرس منجر به تجمع پروتئین آمیلوئید در مردان و آتروفی مغز در زنان میشود! این یافتهها تأثیر عمیق و بالقوه و متفاوت استرس را بر سلامت مغز نشان میدهد و بر نیاز به تحقیقات بیشتر در مورد نقش آن در بیماریهای عصبی تاکید میکند.
تجربیات استرس زا در میانسالی یا در دوران کودکی ممکن است به ترتیب با خطر بالاتر ابتلا به بیماری آلزایمر و التهاب عصبی همراه باشد. رویدادهای استرس زا زندگی آنهایی هستند که در آنها تهدیدهای خارجی عینی واکنشهای رفتاری و روانی را بر ما فعال میکنند، مثلاً مرگ یکی از عزیزان، بیکاری یا بیماری. شواهد زیادی نشان میدهد که استرس میتواند با افزایش خطر دمانس شناختی مرتبط باشد.
هدف از این تحقیق ارزیابی این بود که آیا تجمع رویدادهای استرس زا در زندگی میتواند بر ایجاد آسیب شناسیهای مرتبط با آلزایمر در سنین بالاتر تأثیر بگذارد یا خیر؟ برای انجام این کار، تیم تحقیقاتی ۱۲۹۰ داوطلب از گروه ALFA در بارسلونا، که توسط بنیاد "la Caixa" نیز پشتیبانی میشد، مطالعه کردند، که همگی در زمان مطالعه از نظر شناختی آسیبی نداشتند، اما دارای سابقه خانوادگی مستقیم بیماری آلزایمر بودند. شرکت کنندگان برای ارزیابی تعداد رویدادهای استرس زا در زندگی مصاحبه انجام دادند. تصویربرداری رزونانس مغناطیسی (MRI) برای آزمایش بیومارکرهای مختلف مرتبط با بیماری آلزایمر انجام شد.
تجزیه و تحلیلهای آماری نشان داد که تجمع رویدادهای استرسزا در دوران میانسالی با سطوح بالاتر پروتئین β-آمیلوئید (Aβ) که یک بازیگر کلیدی در ایجاد بیماری آلزایمر است، مرتبط است. ما میدانیم که میانسالی دورهای است که آسیب شناسی بیماری آلزایمر شروع به ایجاد میکند. النی پالپاتزیس، محقق ISGlobal و اولین نویسنده این مطالعه میگوید: ممکن است این سالها دورهای آسیبپذیر باشد که در آن تجربه استرس روانی ممکن است تأثیر طولانیمدتی بر سلامت مغز داشته باشد.
تیم تحقیقاتی همچنین دریافتند که سطوح بالاتر تجربیات استرس زا در دوران کودکی با خطر بالاتر ابتلا به التهاب عصبی در سنین بالاتر مرتبط است. التهاب به عنوان یک پاسخ مولکولی کلیدی در بیماریهای عصبی شناخته شده است و این نتایج مطابق با شواهد در حال ظهور است که نشان میدهد ترومای دوران کودکی با افزایش التهاب بزرگسالی مرتبط است.
تجمع رویدادهای استرس زا در طول زندگی تنها در مردان با سطوح بالاتر پروتئین β-آمیلوئید (Aβ) مرتبط بود. با این حال، در زنان، محققان مشاهده کردند که تجربیات استرس زاتر در طول زندگی با حجم کمتری از ماده خاکستری مرتبط است، که به این معنی است که استرس ممکن است اثرات خاص جنسی داشته باشد. «نتایج ما نشان میدهد که مکانیسمهایی که از طریق آن عوامل استرس زای زندگی بر سلامت مغز در مردان و زنان تأثیر میگذارد متفاوت است: تجمع پروتئین آمیلوئید در مردان و آتروفی مغز در زنان.
در نهایت، نویسندگان دریافتند که رویدادهای استرسزای زندگی در افراد دارای سابقه بیماری روانپزشکی با سطوح بالاتر پروتئینهای Aβ و تاو، التهاب عصبی و با حجم ماده خاکستری کمتر مرتبط است، که نشان میدهد این جمعیت میتوانند بیشتر مستعد اثرات زندگی پر استرس باشند. وقایع، به عنوان مثال، به دلیل اختلال در تواناییهای مقابله با استرس که میتواند آنها را آسیب پذیرتر کند.
مطالعه ما این ایده را تقویت میکند که استرس میتواند نقش مهمی در ایجاد بیماری آلزایمر داشته باشد و شواهد اولیه در مورد مکانیسمهای پشت این اثر ارائه میکند، اما تحقیقات بیشتری برای تکرار و تأیید یافتههای اولیه ما مورد نیاز است.