امید چیست؟ بینشهایی از علوم اعصاب و زیستشناسی تکاملی
امید چیزی فراتر از آرزوی خیالی است – این یک استراتژی ذهنی واقعی است. دانشمندان امید را به عنوان یک فرآیند شناختی تعریف میکنند که به ما کمک میکند اهداف خود را تعیین کنیم و مسیرهایی برای رسیدن به آنها ترسیم کنیم[1]. به عبارت دیگر، امید به معنای دانستن چیزی که میخواهید و باور به این است که میتوانید برنامهریزی کنید تا به آن برسید. روانشناس چارلز اسنایدر به طور مشهور امید را به داشتن دو نوع تفکر توصیف کرده است: «تفکر مسیر» (یافتن راههایی برای رسیدن به هدف) و «تفکر عاملیت» (اراده برای استفاده از این مسیرها)[1]. این باعث میشود امید یک رویکرد فعال باشد: برخلاف خوشبینی منفعل یا صرفاً «مثبت فکر کردن»، امید ترکیبی از برنامهریزی هدفمند با انگیزه برای اقدام است[2]. به این معنا، امید چیزی است که ما را در میان عدم قطعیت به جلو میراند و حتی در زمانهای دشوار به ما اعتماد به نفس و حس جهتگیری میدهد[2].
انسانها مدتهاست که دریافتهاند امید انعطافپذیری را تقویت میکند. تحقیقات نشان میدهد افرادی که امید بیشتری دارند، معمولاً اهداف مشخصی تعیین میکنند و حتی در مواجهه با موانع پایداری میکنند. افراد امیدوار اغلب بهتر با استرس و ناملایمات کنار میآیند. برای مثال، مطالعات نشان دادهاند که امید بالاتر با استراتژیهای مقابلهای مؤثرتر و علائم کمتر اضطراب یا افسردگی در مواجهه با چالشها همراه است[3]. در واقع، روانشناسان امید را نوعی توهم مثبت میدانند – انتظاری که اوضاع میتواند بهتر شود – که در واقع میتواند سلامت را بهبود بخشد. یک مرور نشان میدهد که داشتن چنین انتظارات مثبتی میتواند «مبارزه با بیماریها را تقویت کرده و بهبودی روانی پس از رویدادهای آسیبزا را تسریع کند»[4]. به طور خلاصه، حفظ انتظارات امیدوارانه و مثبت صرفاً یک احساس خوب نیست: میتواند سلامت روانی و حتی جسمانی ما را تقویت کند[4][3].
علوم اعصاب امید
امید فقط در ذهن نیست – ردپایی زیستی در مغز دارد. اگرچه تحقیقات درباره خود امید هنوز در مراحل اولیه است، مطالعات اولیه تصویربرداری مغزی الگوهای عصبی خاصی را نشان میدهند. در یک مطالعه، افراد پرسشنامه استاندارد امید را در حالی که در اسکنر MRI در حالت استراحت بودند، پر کردند. کسانی که امتیاز امید بالاتری داشتند، فعالیت خودبهخودی کمتری در قشر اوربیتوفرونتال میانی (mOFC) – ناحیهای از لوب پیشانی مرتبط با انگیزه و تصمیمگیری – نشان دادند[5]. به عبارت دیگر، مرکز انگیزه مغز در حالت استراحت در افراد امیدوار آرامتر بود، شاید به دلیل پردازش هدفمحور کارآمدتر یا آمادهتر. در مطالعه دیگری، امید بالاتر با مقدار بیشتری از ماده خاکستری در ناحیه حرکتی تکمیلی (SMA) قشر پیشانی مرتبط بود[6]. SMA برنامهریزی را با عمل (تبدیل ایدهها به حرکات) مرتبط میکند، که با نقش امید در هدایت رفتار هدفمحور همخوانی دارد[6]. به طور کلی، این یافتهها نشان میدهند که امید به شبکههای مغزی پیشانی – مناطقی که برای برنامهریزی، استراتژیسازی و شروع عمل استفاده میکنیم – وابسته است[5][6]. این منطقی است: تصور آیندهای بهتر نیازمند عملکردهای لوب پیشانی مانند تفکر به آینده و سازماندهی مراحل برای رسیدن به آن است.
مواد شیمیایی مغز نیز در امید نقش دارند. تحقیقات درباره خوشبینی و ذهنیتهای مثبت مرتبط نشان میدهد که دوپامین – یک انتقالدهنده عصبی کلیدی پاداش – تفکر امیدوارانه را تقویت میکند. در یک آزمایش، افرادی که دارویی برای افزایش دوپامین دریافت کردند، درباره نتایج آینده خوشبینتر شدند[7]. از آنجا که خوشبینی و امید همپوشانی دارند، دانشمندان گمان میکنند که دوپامین به ایجاد انتظارات امیدوارانه نیز کمک میکند[7]. سایر مولکولهای «احساس خوب» نیز احتمالاً نقش دارند: اکسیتوسین (هورمون پیوند اجتماعی) ممکن است امید مشترک در گروهها را تقویت کند، در حالی که سروتونین و نوراپینفرین (که خلقوخو و انگیزه را تنظیم میکنند) ممکن است به ما کمک کنند در زمانهای سخت مصمم بمانیم[8]. به طور خلاصه، به نظر میرسد سیستمهای پاداش و احساسات مغز ظرفیت ما برای امید را پشتیبانی میکنند. اگرچه علوم اعصاب دقیق هنوز در حال ظهور است، شواهد تاکنون نشان میدهد که امید ریشه در مدارها و مواد شیمیایی مغزی دارد که برای حمایت از پیگیری هدف و تفکر مثبت تکامل یافتهاند[7][8].
نقش تکاملی امید
چرا امید در گونه ما تکامل یافت؟ از دیدگاه تکاملی، توانایی پیشبینی آیندهای بهتر بسیار ارزشمند بوده است. انسانها، برخلاف بسیاری از حیوانات، مغزهای پیشانی بزرگی تکامل دادهاند که میتوانند تصور و برنامهریزی کنند. همانطور که یک مرور بیان میکند، مغزهای ما اساساً «دستگاههای پیشبینیکننده» هستند که هدف اصلی آنها شبیهسازی آینده است[9]. از این منظر، امید ممکن است نتیجه جانبی پیشبینی ما باشد: تصور نتایج خوب و تلاش برای رسیدن به آنها میتوانست بقا را بهبود بخشد. برای اجداد ما، انتظار یک نتیجه مثبت (وقتی واقعبینانه بود) تلاش در شکار، جمعآوری یا حل مسئله را حتی در شرایط سخت تشویق میکرد.
امید همچنین احتمالاً انسجام گروهی را تقویت کرده است. انسانها به تنهایی امیدوار نیستند – جوامع میتوانند یک چشمانداز امیدوارانه مشترک داشته باشند. پژوهشگران «امید جمعی» را به عنوان باور مشترک توصیف میکنند که یک گروه با هم میتواند به اهداف مهمی دست یابد[10]. این خوشبینی مشترک میتواند جوامع را به همکاری و سازگاری (برای مثال، پیشرفت علم یا تحمل بحرانها) انگیزه دهد. در واقع، حفظ امید در زمانهای سخت معمولاً انعطافپذیری کل جامعه را تقویت میکند. از زاویه تکاملی، گروههایی که در مواجهه با تهدیدات روحیه و همکاری بالایی داشتند، مزیت بقا داشتند. بنابراین، هر دو شکل فردی و اجتماعی امید احتمالاً مزایای سازگارانهای ارائه کردهاند: آنها پایداری، خلاقیت و شبکههای حمایتی را تشویق کردند که به انسانها کمک کرد تا تحمل کنند و پیشرفت کنند.
امید و بهزیستی
به دلیل این ریشهها در مغز و تکامل، امید تأثیرات قدرتمندی در دنیای واقعی بر سلامت و انعطافپذیری دارد. مطالعات بیشماری امید را با سلامت روان بهتر مرتبط کردهاند: افراد امیدوار بهزیستی بالاتری گزارش میکنند و سریعتر از استرس یا بیماری بهبود مییابند[4][3]. جنبه دیگر این موضوع تأملبرانگیز است: امید پایین با نتایج بدتر همبستگی دارد. برای مثال، یک مطالعه بلندمدت روی بزرگسالان مسنتر شکاف بقای قابلتوجهی را نشان داد: سالمندانی که گزارش کردند همیشه نسبت به آینده امیدوار هستند، به احتمال زیاد هشت سال بعد هنوز زنده بودند نسبت به کسانی که گفتند به ندرت احساس امید میکنند[11]. (در طول دوره مطالعه، تنها حدود 21.6 درصد از گروه همیشه امیدوار فوت کردند، در مقابل 35.7 درصد از گروه به ندرت امیدوار[11].) به عبارت دیگر، احساس امید با زندگی طولانیتر مرتبط بود.
حتی در سطح روزمره، امید مانند سوخت روانی است. این ما را از ناامیدی محافظت میکند و ما را به انجام اقدامات مثبت انگیزه میدهد. افراد با امید قوی چالشها (بیماری، فقدان، تروما) را با انعطافپذیری بیشتر و افسردگی کمتر مدیریت میکنند[3]. حفظ انتظارات امیدوارانه – حتی اگر تضمین نشده باشند – ما را به ادامه تلاش و یافتن معنا ترغیب میکند، که به نوبه خود از سلامت روانی و جسمانی حمایت میکند[4][3]. به طور خلاصه، امید نه تنها با بالا بردن خلقوخو، بلکه با تأثیر واقعی بر رفتار و شاید حتی زیستشناسی ما به شیوههایی که زندگی را بهتر و طولانیتر میکنند، به بقای انسان کمک میکند.
نتیجهگیری
در پایان، امید به عنوان یک ظرفیت عمیقاً انسانی ظاهر میشود که ریشه در زیستشناسی و تاریخ ما دارد. علوم اعصاب نشان میدهد که امید مناطق مغزی و مواد شیمیایی مرتبط با برنامهریزی و پاداش را درگیر میکند، که نشاندهنده توانایی تکاملیافته برای پیشبینی آینده است[5][7]. تفکر تکاملی پیشنهاد میدهد که این توانایی به اجداد ما کمک کرد تا در محیطهای سخت همکاری کنند و پایداری کنند[9][10]. و تحقیقات مدرن تأیید میکند آنچه ما مدتهاست احساس کردهایم: امید انعطافپذیری و بهزیستی را تقویت میکند، به ما کمک میکند تا با بیماری، سختی و عدم قطعیت کنار بیاییم[4][11]. با درک علم امید، میبینیم چرا اینقدر مهم است – و چگونه پرورش امید واقعبینانه ممکن است یکی از قدرتمندترین ابزارهایی باشد که برای بقا و پیشرفت در اختیار داریم.
منابع
- Frontiers | Hope for brain health: impacting the life course and society
- Frontiers | Resilience mediates the influence of hope, optimism, social support, and stress on anxiety severity among Chinese patients with cervical spondylosis
- Adaptive value of positive illusions: coping with adversity and improving relationships – PubMed
- The Emotions of Hope: From Optimism to Sanguinity, from Pessimism to Despair | The American Sociologist
- The association between hope and mortality in homebound elders – PMC




