ونسان ونگوگ و بیماری دوقطبی
حتی اگر اهل هنر نباشید باز هم کمتر کسی پیدا میشود که نقاشی شب پرستاره را نشناسد! نقاشی مشهوری به اثر وَنسان ونگوگ که توجه زیادی را به خود جلب کرده است. رنگهای جیغ که تضادی محسوس با تاریکی حقیقی شب ایجاد کرده، مخاطبان زیادی را به تفکر درباره دلیل این تضاد واداشته است.
این اثر یک سال قبل از مرگ ونگوگ کشیده شده و اکنون در موزه هنر مدرن نیویورک نگهداری میشود. جالب است بدانید که این تصویری بوده که ونگوگ از پنجره اتاقی در بیمارستان روانی شهر رمی دوپروانس مشاهده میکرد. چه شد که ونگوگ سالهای آخر عمر خود را در این مکان گذراند؟
بهتر است برای مشخصشدن این موضوعات به کودکی ونگوگ بازگردیم. ونگوگ کودکی هراسان از تنهایی بود و توانایی تحمل دوری از خانواده خود را نداشت. بااینحال در سن 11 سالگی به مدرسه شبانهروزی فرستاده شد و این جدایی او را گرفتار افسردگی کرد. در سن 27 سالگی شغلهای زیادی را تجربه کرد؛ اما هیچکدام مناسب او نبودند و در نتیجه خود و خانواده او به این نتیجه رسیدند که او مناسب هیچ شغلی نیست.
در 27 سالگی نقاشی را شروع کرد و تنها در 10 سال موفق به خلق صدها اثر هنری شد. اگر طول عمر او بیش از 37 سال میشد بی شک شاهکارهای بیشتری در دنیای هنر ایجاد میکرد.
شاید بگویید که یک مطلب هنری چه ربطی به موضوع علوم اعصاب و علوم شناختی دارد؟ باید بگویم که بخش بزرگی از این نقاشیها را مدیون بیماری روانی ونگوگ هستیم. شروع بیماری او از فرستادنش به مدرسه شبانهروزی در کودکی و رویارویی با ترسش بود. افسردگی او بعد از مدتی بهبود یافت؛ اما چندین سال بعد مشکلات پیشآمده در زندگی او باعث شد تا دوباره به افسردگی مبتلا شود. بعد از بهبودی دوباره افسردگی، او به دنبال شغلی بود که رضایت او را جلب کند؛ اما هیچ شغلی مناسب او نبود.
بهمرورزمان علائم بیماری ونگوگ در او مشهودتر شد. گاهی کاملاً ناامید از زندگی و گاهی مشتاق برای خلق دهها آثار در یک هفته. دچار جنون شد و گوش چپ خود را برید. مدتی بعد او را به بیمارستان روانی منتقل کردند و ونگوگ با روانپزشک خود، دکتر گاشه ملاقات کرد. برخورد اول آنها اتفاق جالبی را رقم زد. گفته ونگوگ بعد از این ملاقات این بود: “این دکتر از من بیمارتر است.” او در ابتدا بیماری خود را قبول نداشت و دکتر خود را بیمارتر از خود میدانست.
یک شب به اسمان نگاه کنید. آسمان کاملاً تاریک با نقطههای کوچک سفید چشمکزن و ماه تصویر زیبایی را ایجاد کرده است. همان چیزی که در نقاشی شب پرستاره پررنگتر است. جالب است بدانید که ونگوگ آسمان را متفاوت از ما میدید. ستارهها و ماه برای ونگوگ پررنگتر و درخشانتر بود.
ونگوگ مبتلا به اختلال دوقطبی بود. اختلالی خلقی که او را گرفتار یک نوسان خلقی بین افسردگی و شیدایی کرده بود و بهصورت دورهای گاه افسرده و گاه بسیار شاد و پرامید بود. در دوره افسردگی از زندگی ناامید و ناراحت بود و در فاز مانیا کاملاً برعکس حالت افسردگی بود. به همین دلیل در هیچ شغلی دوام نیاورد. همچنین رنگها را بسیار پررنگتر و جیغ تر از حالت طبیعی خود میدید. این رنگها را میتوان در روشن بودن بیش از حد ستارگان مشاهده کرد.
درست است که ونگوگ دچار بیماری بود؛ اما با ما با این حال از نامدارترین افراد در دنیای هنر بود و تعداد زیادی از شاهکارهای جهان به دست او خلق شده است. داشتن یک بیماری در زمینه اعصاب و روان لزوما فرد را از هر نظر ناتوان نمی سازد، بلکه میتواند نقطه تمایز او در یک زمینه خاص باشد. اکثر این افراد تواناییهای هنری و گاها علمی و سطح هوش نرمال و یا حتی فراتر از افراد عادی دارند. کافی است که اختلال آنها کنترل شود و به شکوفا شدن استعداد آنها کمک شود.