اوایل دههی هفتاد بود و شاید بیش از هر کس دیگری، جان ترنس کاسیوپویِ تازه فارغالتحصیل شده ذهنش را درگیر مسائلی میدید که سنگبنای علوم اعصاب اجتماعی بودند. تمرکز اصلی جان کاسیوپویِ جوان بر ارتباط میان مسائل اجتماعی و کارکردهای شناختی و وضعیت فیزیولوژیک بدن بود. پس از صرف بیشتر از بیست سال مطالعه و کار، سرانجام جان کاسیوپو به همراه گری برانتستون شاخهی جدیدی از علوم اعصاب را بنا نهادند که امروز آن را با نام علوم اعصاب اجتماعی میشناسیم.
عمدهی مطالعات کاسیپو و یکی از دلایل شهرت جهانی او، مطالعه بر روی تنهایی است. دو سال پیش او در مصاحبه با روزنامهی گاردین تأثیر و عمق تنهایی را در وجود انسان به زیبایی بیان کرد:
تنهایی مانند یک کوه یخ است. تنهایی عمیقتر از آن چیزی است که میبینیم.
کاسیپو در کتاب خود به نام “تنهایی” به خوبی اثرات تنهایی را، نه فقط بر روی مغز، بلکه برروی شرایط فیزولوژیک بدن و حتی ترشح هورمونها، تشریح میکند. کتاب تنهایی کاسیوپو با یک جمله شروع میشود:
“اگر میخواهید تند بروید، تنها بروید. اگر میخواهید راه درازی را طی کنید، باهم بروید!”
کاسیوپو تحصیلات خود را با رشتهی اقتصاد شروع کرد. برای کسی که به عنوان اولین نفر از خانوادهاش به دانشگاه میرفت، این موفقیت بزرگی بود. او در سال 1977 دکترای فلسفهاش را از دانشگاه اوهایو دریافت کرد. در اواخر دههی هفتاد میلادی، کاسیوپو با ریچارد ای پتی بر روی تفاوتهای فردی در انگیزههای شناختی کار کردند. این دو همچنین بر روی اثرات اجتماعی و بیولوژیکی روی ذهن و رفتار مطالعه کردند. همخانه شدن با ریچارد پتی و از دست ندادن فرصتی برای مباحثه، توانست تأثیر زیادی برروی کاسیوپو برای ادامهی تحقیقاتش برروی موضوعاتی که امروز آنها را با نام علوم اعصاب اجتماعی میشناسیم، بگذارد.
تحقیقات کاسیوپو مستمراً از سال 1978 از طریق کمکهای مالی فدرال، از بنیاد ملی علوم و مؤسسات ملی بهداشت تأمین مالی شدهاند. او پیش از پیوستن به دانشکدهی دانشگاه شیکاگو، در دانشکدهی دانشگاه نوتردام (1977-1979)، دانشگاه آیووا (1979-1989) و دانشگاه ایالتی اوهایو (1989-1999) خدمت کرده است. او همچنین بهعنوان استاد خارجی مهمان، در رشتهی علوم اعصاب اجتماعی در دانشگاه آزاد آمستردام در هلند خدمت کرده و استاد مهمان در آزمایشگاه دولتی علوم اعصاب شناختی و یادگیری در دانشگاه نورمال پکن در چین بوده است. او در سال 1999، به بخش روانشناسی دانشگاه شیکاگو پیوست.
APS کاسیوپو را بهخاطر مشارکت فکری چشمگیرش در درک علوم پایهی روانشناسی، مشمول دریافت جایزهی ویلیام جیمز (William James Fellow Award) نمود. از افتخارات دیگر او میتوان به جایزهی تحقیقات آکادمی علوم ملی ترولن(National Academy of Science’s Troland Research Award)، که در سال 1989 برای دستاوردهای علمی برجستهاش در روانشناسیِ تجربی دریافت کرد، اشاره کرد.
در سال 2007-2008، کاسیوپو بهعنوان رئیس APS یک ستون ریاست جمهوری (Presidential Column) دربارهی علوم روانشناختی، به عنوان یک رشتهی محوری، به نگارش درآورد. این ستون همچنان به عنوان یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین مقالات در مورد اهمیت همکاری و تحقیقات پژوهش چندرسانهای محسوب میشود.
کاسیوپو مرکز مطالعات شناختی و علوم اعصاب اجتماعی دانشگاه شیکاگو را تأسیس کرد و مدیر Arete Initiative دفتر معاون رئیسجمهور در تحقیقات و آزمایشگاههای ملی در دانشگاه شیکاگو شد. در سال 2010، کاسیوپو و جین دکتی، نقش مهمی در ایجاد انجمن جهانی علوم اعصاب اجتماعی ایفا کردند.
تحقیقات کاسیوپو منجر به تشکیل مجامع، جلسات و نشریات حرفهای جدیدی شد. کارهای ارزشمند او الهامبخش روانشناسان متعددی از جمله ون باول برای ورود به حوزهی علوم اعصاب اجتماعی شد.
کاسیپو چندماه پیش و در سن 66 سالگی و بنا به دلایلی که مرگ طبیعی خوانده میشود، دار فانی را وداع گفت.
حاصل کار کاسیوپو بیش از 500 مقالهی علمی و بیش از 20 کتاب (تألیف یا ویرایش) میباشد. مقالات کاسیوپو بیش از 130 هزار بار توسط محققان علوم اعصاب استفاده شده است و این باعث شده است تا H ایندکس جان کاسیوپو به عدد وحشتناک 150 برسد! جالب است بدانــــیــد کـــه بـــــیشتر سایتیشنهای(شاخص استنادی) مقالات کاسیوپو در چند سال اخیر بوده است و این نشان میدهد که علوم اعصاب اجتماعی یکی از مباحث داغ علوم اعصاب در دنیای امروز میباشد.
توضیح شکل:
کاسیپو در کتاب خود به نام “تنهایی” به خوبی اثرات تنهایی را، نه فقط بر روی مغز بلکه بر روی شرایط فیزولوژیک بدن و حتی ترشح هورمونها، تشریح میکند. کتاب تنهایی کاسیوپو با یک جمله شروع میشود:
“اگر میخواهید تند بروید، تنها بروید. اگر میخواهید راه درازی را طی کنید، باهم بروید!”
طرح جلد این کتاب به عنوان 25 طرح برگزیده از دیدگاه سایت Workovereasy.com انتخاب شده است. نقطهی حرف i که از بقیهی کلمات دور افتاده است، به زیبایی مفهوم تنهایی را برای ما تجسم میکند. این طرح جلد با وجود سادگی بسیار پرمعناست.
منبع: مجله مغز و شناخت، شماره 6، تابستان 1397