زهره هاشمینسب و دکتر عباس حقپرست
(توجه: این مصاحبه در تابستان 1396 انجام شده است)
لطفاً خودتان را معرفی کرده و سوابق تحصیلی، اجرایی و علمی خود و چگونگی آشنایی خود با حوزهی مغز را بیان کنید.
من عباس حقپرست هستم، PhD فیزیولوژی با گرایش نوروساینس و نوروفیزیولوژی؛ لیسانس بیولوژی از دانشگاه علومپزشکی شهید باهنر کرمان و فوق لیسانس و PhD در حوزهی فیزیولوژی. حدود ۲۰ سال پیش، در دورهی فرصت مطالعاتی، که در دانشگاه ساسکاچوان کانادا گذراندم، به انجام کارهای مولکولی و الکترو مشغول بودم. از سال ۱۳۷۲، با مدرک فوق لیسانس، هیئت علمی دانشگاه شدم. بعد از آن هم در حوزهی علوم اعصاب و بیشتر با گرایش درد، مکانیسمهای درد و کم کم تخصصیتر، در حوزهی اعتیاد و پاداش، کار کردم.
لطفاً آزمایشگاه و مرکز تحقیقات علوم اعصاب دانشگاه علومپزشکی شهید بهشتی را معرفی بفرمایید.
در حال حاضر در این آزمایشگاه، به بررسی مکانیسمهای پایهای درد، دردهای حاد و دردهای مزمن میپردازیم. بخش دیگری از کارهای آزمایشگاهی ما مربوط به سیستم پاداش است، که در واقع میشود گفت روندهای اولیه برای ایجاد اعتیاد محسوب میشوند. در همهی این فعالیتها سه رویکرد مهم در نظر گرفته میشود که عبارتند از: رویکرد رفتاری، الکتروفیزیولوژی و مولکولی.
در بیشتر کارهایی که انجام میدهیم با دو انتقالدهندهی عصبی سرو کار داریم، سیستم “دوپامینرژیک” داخل مغز و سیستم “اوریک تینرژیک”. البته سیستم اوریک تینرژیک یک سیستم جدید است و آزمایشگاههای ما جزء شاخصترین آزمایشگاهها در دنیاست.
یک آزمایشگاه مولکولی و دو آزمایشگاه رفتاری داریم، که یکی از آنها مکانیسمهای درد و یکی مکانیسمهای پاداش است. طرحهای تحقیقاتی فراوانی با ستاد علوم شناختی و همچنین صندوق حمایت از پژوهشهای کل کشور و نیماد داریم. مرکز تحقیقات علوم اعصاب، علاوه بر حوزهای که من کار میکنم، یعنی مرکز درد و پاداش، مهمترین بخشهایی که دارد در حوزهی نورودژنراتیو است؛ مثل بیماری آلزایمر، پارکینسون، هانتینگتون و MS. بنابراین درحوزهی اختلالات مربوط به سیستم عصبی با اساتید بزرگی، که همهی آنها با همان رویکردهای مولکولی و رفتاری کار میکنند، همکاری میکنیم.
ست آپهای patch clamp، double patch clamp و تمام تکنیکهای مهم و رایج در پیشرفت الکتروفیزیولوژی و مولکولی، در مرکز تحقیقات علوم اعصاب شهید بهشتی وجود دارد.
با توجه به این که شما با سازمان جهانی “IBRO ” در ارتباط نزدیک هستید، از تحقیقات انجام شده در حوزهی مغز و علوم شناختی این سازمان و نحوهی فعالیت ایران با آن بفرمایید.
اولاً اینکه IBRO یک سازمان غیر انتفاعی (NGO) است که بزرگان نوروساینس سالها پیش تأسیس کردند و هدف اصلی آن حمایت از افرادی است که در حوزهی نوروساینس کار میکنند؛ از قبیل اساتید، پژوهشگران و دانشجویان. این سازمان با تمام طیفها و کشورها همکاری میکند و همه میتوانند از حمایتهای آن استفاده کنند.
بنابراین یک سازمان حمایتکننده و ساپورتکنندهی گرنت است، که به شکلهای مختلف و در زمینههای مختلف حمایتهای مالی انجام میدهد؛ مثل برگزاری کنگره، برگزاری مدرسه و کمک هزینههای مسافرت برای شرکت در کنگرههای مختلف برای دورههای کوتاهمدت در خارج از کشور و حتی برای راهاندازی یک آزمایشگاه. بنابراین در حوزههای مختلف گرنتهایی را تعریف کرده و این گرنتها را به افراد میدهد. مرکز تحقیقات علوم اعصاب شهید بهشتی، به واسطهی سرکار خانم دکتر معتمدی و دوستان دیگر مثل خانم دکتر سمنانیان و دکتر احمدیانی، از حدود سال ۱۳۷۲، ارتباطهایی را با رؤسای این سازمان داشته و بنابراین ما از همان زمان در واقع دستی در IBRO داشتیم و این خودش کمک میکرد که در منطقهی آسیا و خاورمیانه بتوانیم مدرسههای مختلف را برگزار کنیم که حتیالامکان دانشجویان و اساتیدی که در همین منطقه هستند بتوانند از امکاناتی که در دانشگاههای ایران، در حوزهی نوروساینس، است استفاده کنند.
بنابراین ما از 10 یا 12 سال پیش، مدرسهی بین المللی ایبرو را شروع کردیم. برای اینکه این مدرسهها را برگزار کنیم، به حمایتهای داخلی هم نیاز داشتیم و از طریق دانشگاههای مختلف و رایزنیهایی که خانم دکتر معتمدی و دوستان دیگر انجام دادند، این اتفاق افتاد و اخیراً ما ۵ مدرسهی IBRO در حوزهی علوم پایه و یک مدرسهی پیشرفته برگزار کردیم.
از 3 یا 4 سال قبل، کار در حوزهی علوم اعصاب شناختی (cognitive neuroscience)، که به نوعی به حوزهی ستاد علوم شناختی نزدیکتر است، را شروع کردیم و با حمایت و همکاری ستاد، اولین مدرسه را در سال ۲۰۱۵، به صورت associated school برگزار کردیم که بسیار مورد استقبال قرار گرفت و مهمانان زیادی از کشورهای مختلف داشتیم. و چون نگاه مدرسهها این است که به صورت بینالمللی برگزار شود و حتیالامکان دانشجویانی که شرکت میکنند ۵۰ درصد از خارج کشور و ۵۰ درصد از داخل باشند، دانشجویان با هم ارتباط برقرار میکنند و انشااللّه دانشجویان امروز اساتید فردا شوند که با هم در آسیا همکاری دارند. مثلاً در اولین مدرسه در سال 2015، از کشورهایی مثل پاکستان، هند، چین، ارمنستان، آفریقای جنوبی و کشورهای مختلف دیگر شرکتکننده داشتیم و همچنان این ارتباط و همکاری با آنها حفظ شده است.
رویکرد اصلی این است که این افراد در کشورهای مختلف، مخصوصاً در کشورهای آسیایی، به هم نزدیک شوند. و این را با تشکیل کمیتههایی به قارههای مختلف تعمیم دادهایم، مثلا به شعبهی آسیا APRC گفته میشود. امیدواریم در اکتبر 2018 بتوانیم مدرسهی بعدی را باحمایتهای IBRO و ستاد در کشور برگزار کنیم.
IBRO یک سازمان غیر انتفاعی (NGO) است که بزرگان نوروساینس سالها پیش تأسیس کردند. و هدف اصلی آن حمایت از افرادی است که در حوزهی نوروساینس کار میکنند؛ از قبیل اساتید، پژوهشگران و دانشجویان
آقای دکتر یکی از سمتهای اجرایی شما دبیری انجمن علوم اعصاب ایران است. دربارهی تشکیل این انجمن و اهداف و فعالیتهای آن توضیح دهید و بفرمایید برنامههای امسال انجمن به چه صورت است؟
پیشینهی انجمن خیلی قدیمی است. ولی آن چیزی که به طور رسمی اتفاق افتاده، در سال ۱۳۹۰ بود که از سوی وزارت بهداشت به رسمیت شناخته شد و من از آن زمان افتخار این را داشتهام که دبیری انجمن را بر عهده داشته باشم. در انتخاب اعضای هیئت مدیره سعی بر آن بوده که از تمام رشتههای مرتبط اساتیدی حضور داشته باشند. برای مثال الان در حوزهی مهندسی دکتر خانبابایی و در حوزهی کلینیکی دکتر ابهریان حضور دارند. بنابراین از همهی حوزههای مختلف سعی شده است که در انجمن حضور داشته باشند. انجمن علوم اعصاب اهداف متفاوتی دارد و ما اینها را میتوانیم به صورت کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت نامگذاری کنیم. ولی مهمترین هدف آن، توسعهی علوم اعصاب در جامعه است. یعنی اینکه ما بتوانیم به جامعه، هم عام و هم جوامعی مثل دانش آموزان که هنوز وارد حوزهی علوم اعصاب به صورت اختصاصی نشدهاند، حوزهی علوم اعصاب را بشناسانیم و در واقع میخواهیم آنها بدانند که حوزهی علوم اعصاب چقدر میتواند اهمیت داشته باشد. بنابراین باید در همهی حوزهها وارد میشدیم. یکی از اولین کارهایی که شروع کردیم تشکیل کمیتهی دانش آموزی بود؛ دلیل اهمیت این کمیته این است که با یک طیف وسیعی از مخاطبان سروکار دارد که دانش آموزان هستند. یکی از مهمترین و با ارزشترین اتفاقات، مسابقهای است به نام دانش مغز (BRAIN BEE) در حوزهی مغز و شناخت که هر ساله برگزار میشود.
منبع: مجله مغز و شناخت، شماره 2، تابستان 1396