پاسخ این سوال احتمالاً ما را بترساند و یا ناامیدمان کند. در حقیقت اگر امواج را به عنوان ابزاری کلیدی برای ادراک محیط اطرافمان در نظر بگیریم ما تنها قادر به دیدن طیف کوچکی از آن هستیم. چشمان ما قادر به دیدن طول موجهایی در طیف 400 تا 700 نانومتر هستند و این در برابر تمامی طول موجها بسیار بسیار کوچک است. یعنی اگر هر آنچه را که در دنیای بیرون است، به ده تریلیون قسمت تقسیم کنیم، ادراک ما تنها یک بخش را در بر میگیرد.
دیود ایگلمن
در حقیقت ما بخش کوچکی از دنیای اطراف خود را حس میکنیم. پروفسور دیوید ایگلمن یکی از دانشمندان علوم اعصاب امروزی است که ایدههای خلاقانهای برای ارتقای دنیای تاریک و پیچیدهی مغز ما دارد. او تلاش میکند تا با استفاده از تکنولوژی راهحلی برای درک بیشتر مولفههای حسی دنیای اطرافمان بیابد. مدیر پروژه رویاهای بزرگی در سر دارد. پروژهای که در سال 2013 آغاز شد و تنها 2 سال بعد بسیار سر و صدا به پا کرد. دیوید ایگلمن با رونمایی از جلیقهای که پوشیده بود، همه را شگفت زده کرد. ابزاری که او از آن رونمایی کرد میتوانست صدای تولید شده توسط خودش را تبدیل به ارتعاشاتی بکند که توسط پوست او قابل تشخیص بود. کمک به افراد ناشنوا، الهامبخش دیوید ایگلمن و همکارانش برای ساخت این جلیقه بود. در واقع مغز ما میتواند از دادههایی که دریافت میکند الگوهایی منطقی و معنیدار بسازد. تنها کافی است که به آن کمک کنیم. ادامهی راه و پیشرفت بیشتر بر عهدهی خود مغز است. مغز با استفاده از توانایی انعظافپذیری که دارد میتواند خود را با اطلاعاتی که دریافت میکند، وفق دهد. دیوید ایگلمن پژوهشهای خود را از همان ابتدای ورود به دانشگاه آغاز کرد. او در سال 1993 از دانشگاه رایس فارغالتحصیل شد. ایگلمن در طی سالهای اولیهی تحصیلاتش با محققان دانشگاه اکسفورد همکاریهای متعددی داشت. ایگلمن سپس وارد دورهی دکترای علوم اعصاب در بیلور شد و در سال 1998 مدرک خود را در این رشته اخذ کرد. او به مدت 10 سال پژوهشکدهی علوم اعصاب دانشگاه بیلور را مدیریت کرد. ایگلمن در حال حاضر استادیار دانشگاه استنفورد است. دیوید ایگلمن هماکنون مشاور علمی موسسهی علم ذهن میباشد. همچنین او یکی از اعضای مؤسسهی اخلاق و تکنولوژیهای نو است. پروفسور دیوید ایگلمن موضوعات جالبی را در مورد دنیای مغز ما دنبال میکند. این که مغز ما چگونه دنیا را درک میکند و آیا میتوان آن را ارتقا داد پرسشی است که شاید دهههاست ذهن ما را به خود مشغول ساخته است.
جایگزین کردن حسها
همانطور که در ابتدای مطلب حاضر به آن پرداختیم ایگلمن متدی را ابداع کرده است که صدا را به حس لامسه تبدیل میکند. ایگلمن در سال 2013 کمپانی NEOsensory را راه انداخت که بر روی این پروژه متمرکز شده است. بودجهی این کمپانی در سال اخیر 16 میلیون دلار بوده است که در مقایسه با سال قبل 60 درصد افزایش داشته است!
ادراک زمان
زمانی که ایگلمن تنها 10 سال سن داشت افتادن از روی بام را که بسیار برایش ترسناک بود، تجربه کرد. همین اتفاق سوالی را در ذهن او ایجاد کرد: آیا در واقع زمان کندتر میگذشت؟ یا مغز من اطلاعات را سریعتر پردازش کرد؟ ایگلمن سالها بعد آزمایش جالبی را طراحی کرد که نشان میدهد تا چه حد رسیدن به پاسخ این سوال برایش مهم بوده است. او با پیدا کردن چندین داوطلب از جمله خودش از ارتفاع 50 متری پریدند و زمان واقعی را با زمانی که خودشان تخمین میزدند، مقایسه کرد. هیچ طنابی آنها را محافظت نمیکرد، بلکه توری که در انتهای مسیر قرار داده شده بود این کار را انجام میداد. ایگلمن این کار را به این علت انجام داد تا تجربهی ترس بسیار واقعیتر به نظر برسد. همین اتفاق نیز رخ داد چرا که او این واقعه را ترسناکترین چیزی میداند که در زندگیاش تجربه کرده است. اما نتیجهی آزمایش همان چیزی بود که پیشبینی میشد. زمان تخمینی 30 درصد بیشتر از زمان واقعی بود. اما چرا زمان برای این افراد کندتر سپری شد؟ پاسخ ایگلمن و همکارانش از دانشگاه بیلور این نیست که مغز ما بسیار سریعتر عمل میکند و یا چیزهایی از این دست. این نوعی خطای مغز است. زمانی که ما در یک موقعیت خطرناک قرار میگیریم فعالیت آمیگدال مغز ما بیشتر میشود و اطلاعات بیشتری را فراخوانی میکند. قرار گرفتن در این شرایط یعنی خاطرات متراکمتر و ثبت بیشتر وقایع به علت انتقالدهندههای عصبی همچون نورآدرنالین. شاید به همین دلیل است که ما احساس میکنیم زمان کندتر میگذرد، یعنی تجربهی نوعی توهم در ادراک زمان.
سینستزیا
سینستزیا وضعیتی است که با ایجاد و یا تحریک یک حس منجر به تجربهی نوعی حس دیگر میشود. برای مثال دیدن شکلها به صورت رنگی یا حس کردن یک بو هنگام شنیدن یک صدای خاص. ایگلمن یک آزمون آنلاین طراحی کرده است تا افراد بتوانند تخمین بزنند که تا چه حد سینستزیا دارند. او به وسیلهی این آزمون رایگان هزاران فرد سینستزیک را پیدا کرده است. او با همکاری ریچارد سیتوویک کتابی تحت عنوان «چهارشنبه آبی پررنگ است» نوشته که به بررسی مغز سینستزیا پرداخته که تجربیات این افراد به همراه مکانیسمهای عصبی سینستزیای را در برمیگیرد.
علوم اعصاب و حقوق
ایگلمن از حوزهای بینرشتهای و مرتبط با علوم اعصاب، که در طی دههی اخیر توجه بسیاری را به خود جلب کرده است، نیز غافل نشده است. عصب-حقوق میتواند بر روی قوانین، نحوهی برخورد با افراد مجرم و حتی ساخت ابزارهای مرتبط با توانبخشی عصبی اثر بگذارد. ایگلمن پایهگذار و دبیر مؤسسهی علم و قانون است. او تیمی از محققان و دانشمندان را از حوزههای مختلف در کنار یکدیگر جمع کرده است تا با نگاهی بینرشتهای این حوزه را پیش ببرند.
دیوید ایگلمن و تلویزیون
اما در کنار تلاشهایی که ایگلمن انجام داده است تقلای او برای ارتقای دانش عموم مردم از مغز و عملکردهای آن ستودنی است.
دیوید ایگلمن مستند شش قسمتی و شش ساعته «مغز با دیوید ایگلمن» را با همکاری شبکهی پی بی اس نویسندگی، میزبانی و کارگردانی کرده است. این مستند را میتوان یکی از جامعترین و جذابترین مستندهای مرتبط با دانش مغز در نظر گرفت. این مستند که در سال 2015 پخش شد، در بین بهترین نمایشهای تلویزیونی سال 2015 آمریکا قرار گرفت. مستند «مغز با دیوید ایگلمن» در سال 2016 نامزد دریافت جایزه Emmy نیز شد!
دیوید ایگلمن در سال 2018 اینبار با همکاری شبکهی نتفلیکس مستندی به نام “مغز خلاق” را ساخت. این بار او بر روی مغزهای خلاق متمرکز شد. او مغز افرادی با ویژگیهای خارقالعاده از سراسر جهان را مورد بررسی و تحلیل قرار داد.
احتمالاً بسیاری از شما با سریال دنیای غرب که 3 فصل آن نیز منتشر شده، آشنا باشید. این سریال ساختهی جاناتان نولان است که به هوشمصنوعی پرداخته و طرفداران زیادی دارد. آیا در نهایت رباتها می توانند هشیاری را تجربه کنند؟ آیا روزی ما را شکست خواهند داد؟ دیوید ایگلمن از جمله مشاوران این سریال پیچیده، رازآلود و علمی است.
منبع: مجله مغز و شناخت، شماره 12، زمستان 1398