علوم شناختی در نشر و ترجمه با چه چالشهایی روبرو است؟
(توجه: این مصاحبه در زمستان 1399 انجام شده است)
در حوزه علوم شناختی با توجه به فراوانی واژههای تخصصی آیا ترجمه کتابها میتواند دقیق باشد یا باید به متون با زبان اصلی رجوع کرد؟
علوم شناختی یک رشته تخصصی محض نیست. در رشتههای تخصصی محض اساساً نیازی به ترجمه نیست و معمولاً متخصصین هر حوزهای به متون با زبان اصلی مراجعه میکنند. ترجمه برای علوم تخصصی با توجه به اینکه در هر حوزه تعداد متخصصین محدود است، معنا ندارد. اما علوم شناختی در واقع یک طیف از علوم تخصصی است. بنابراین من موافق ترجمه در این حوزه هستم. منتهی باید ترجمهها به صورت یکدست و با ادبیاتی روان ارائه شود و در خصوص تمامی واژههای تخصصی یک ترجمه مشخص و درست ارائه شود.
اگرچه ترجمه برای علوم تخصصی معنا ندارد، اما علوم شناختی یک طیف از علوم تخصصی است و ما در این حوزه نیازمند ترجمههایی یکدست و روان هستیم.
در علوم شناختی آیا حوزهای وجود دارد که در آن خلأ ترجمه منابع شاخص دیده شود؟
بله در تئاتر، سینما، نوروساینس، نورواکونومی و … . در بخشهای تخصصی و نه عامه با خلأ ترجمه مواجه هستیم.
در خصوص درسنامهها چطور؟ چقدر در این حوزه اقدام شده است؟
در حوزه علوم شناختی من اطلاعات دقیقی ندارم، اما در بحث فلسفه ذهن یک درسنامه در ستاد مخصوص دانشجوهای علوم شناختی تدوین شد. چراکه تمام دانشجویان این حوزه ملزم به خواندن دو واحد درسی به نام علوم شناختی از منظر فلسفه اسلامی و فلسفه ذهن هستند.
البته به صورت کلی من موافق تدوین درسنامه نیستم و معتقدم اساتید باید بر اساس شرایط موجود آمادگی تدریس در این حوزه را داشته باشند.
به طور مثال ما در علوم پزشکی درسنامهای را تدوین کردیم که تجربه موفقی نبود و این طرح جا نیفتاد. در علوم تخصصی مانند پزشکی اساساً تدوین درسنامه خیلی مثمر ثمر نیست، چراکه رشتههای اینچنینی شاهد ارائه روزانه مقالات و متون علمی است و بنابراین نمیتوان درسنامهای برای تدریس به مدت چند سال تدوین کرد.
در برخی از حوزههای علوم شناختی، کتاب مشخصی برای تدریس وجود ندارد. در چنین حوزههایی نیاز به تدوین درسنامه ضرورت ندارد؟
به طور مثال برای حوزهای مانند مدلسازی شناختی از آنجا که منبعی برای تدریس وجود ندارد، میتوان چنین اقدامی را انجام داد، اما در کل من اعتقادی به تدوین درسنامه ندارم.
در همین حوزه سینما و یا تئاتر دکتر محمد شهبا با حمایت ستاد درسنامه علوم شناختی و رسانه را ترجمه و تألیف کرد. کتابهایی از این دست نمیتواند برای دانشجوهای این حوزه مفید باشد؟
برای دانشجوها ممکن است این کتابها مؤثر باشد، اما به اعتقاد من اساتید باید بر اساس مقالات ارائهشده در دنیا علم خود را بهروز کنند.
در بحث نشر کتاب در حوزه علوم شناختی بیشتر نیاز به تألیف داریم یا ترجمه؟
ما نیاز به ترجمهای داریم که مترجم آن به ادبیات فارسی تسلط کافی داشته باشد. در واقع کتاب ترجمهشده باید با ادبیاتی که مختص خود مترجم است، نوشته شود. در بسیاری از موارد کتابهای ترجمه شده ادبیات ثقیل و نامفهومی دارد. بنابراین من به ترجمه-تالیف همزمان اعتقاد دارم. در سالهای اخیر بعضاً با مترجمانی طرف هستیم که سابقه آنها را نمیدانیم. کسی که علوم شناختی را نمیشناسد، اما با ترجمه یکی دو کتاب خود را به عنوان متخصص علوم شناختی معرفی میکند. در بسیاری از ترجمههای ارائهشده شاهد ترجمه یکدستی در کتاب نیستیم.
نکته اینجاست که اساتید علوم شناختی فرصت ترجمه ندارند و به گفته شما به همه مترجمان هم نمیشود اعتماد کرد. پیشنهاد شما در این زمینه چیست؟
به نظر من میتوان یک گروه مترجم که استانداردهای لازم برای ترجمه را دارند را تشکیل داد و آنها را به مدت یک تا دو ماه برای فعالیت در زمینه علوم شناختی آموزش داد. پیشنهاد من به ستاد بالا بردن کیفیت کتابهای ترجمه شده است. ستاد میتواند در سال 2 یا 3 کتاب را با ترجمه خوب منتشر کند تا این کتابها به عنوان مرجع قابل استفاده باشند. برای این کار باید مترجمانی زبده انتخاب شوند و البته حقالزحمه مناسبی برای آنها در نظر گرفت تا اثر ارائهشده ماندگار شود.
در سالهای اخیر استقبال از خلاصه کتابها و پادکستها رو به افزایش بوده. به نظر شما این اتفاق میتواند در تناقض با ترویج فرهنگ کتابخوانی باشد؟
ما در زمانهای زندگی میکنیم که مردم به نرمافزارهایی مانند تلگرام، واتسآپ و اینستاگرام دسترسی دارند. در واقع مردم عادت کردهاند که در فضای مجازی اطلاعاتی کوتاه و چند پاراگرافی را به دست بیاورند. بنابراین ما چارهای نداری جز اینکه به این سمت و سو برویم. تبلیغ کتاب خوانی به شکل سنتی اگرچه همچنان ارزشمند است، اما در جامعه کنونی جواب نمیدهد. بنابراین باید از فضای ایجادشده استفاده کرد و اتفاقاً در این راستا تولید محتوا کرد. من خودم به شخصه بسیار موافق تولید خلاصه کتاب و پادکست هستم.
خصوصاً در فضای مجازی باید برویم به سمت تولید محتوا در حوزه علوم شناختی. البته منظورم از این کار ساختن صفحه و یا کانالهایی با عنوان «علوم شناختی» نیست. بلکه ما هم باید اطلاعات کوتاه و مفید در این زمینه را در فضای مجازی نشر و بازنشر کنیم.
ما در زمانهای زندگی میکنیم که مردم دنبال محتواهای کوتاه در شبکههای اجتماعی هستند؛ لذا ما چارهای نداریم که در زمینه تولید محتوا به این سمت برویم.
به تشکیل گروه مترجمین اشاره کردید؛ آیا با راه اندازی انجمن مترجمین علوم شناختی موافقید؟
خیر. باید یاد بگیریم تا بیدلیل یک موضوع را بسط و گسترش ندهیم. انتخاب چند مترجم خوب به منظور هدفی که گفتم کفایت میکند.
برای سال آینده به نطر شما ستاد در حوزه کتاب باید چه اهدافی را دنبال کند؟
به نظر من ستاد در قدم اول باید تکلیف خود را با ناشرانی که قصد همکاری دارند، روشن کند. اینکه قرار است کدام ناشر نسخه چاپی را منتشر کند و کدام ناشر در بحث کتاب الکترونیکی با ستاد در ارتباط باشد.
در بحث الکترونیکی کردن کتابها باید اقدامات موثرتری انجام دهیم و بیشتر به این سمت حرکت کنیم.
همین طور بحث گروه مترجمین باید به صورت جدی پیگیری شود. کتابهایی که ستاد تصمیم به ترجمه آنها دارد، باید در اختیار این گروه قرار بگیرد تا بتوانیم اثر باکیفیتی را روانه بازار کنیم. باز هم تاکید میکنم که تعداد آثار ترجمهشده نباید ملاک ستاد باشد، بلکه کیفیت اثر است که باید در دستور کار قرار بگیرد.
منبع: مجله مغز و شناخت، شماره 16، زمستان 1399