زبان یکی از عملکردهای عالی شناختی مغز انسان به شمار میرود. تعیین نواحی مغزی درگیر در تولید و درک زبان و نیز نحوهی پردازش آن همواره یکی از سؤالات جذاب برای پژوهشگران بوده است. مدلهای کلاسیک پردازش زبان که غالباً با مطالعهی بیماران دچار ضایعهی مغزی و زبانپریشی ارائه شده بودند، با پیشرفت تکنولوژیهایی مانند تصویربرداری و ثبت سیگنال مغزی به چالش کشیده شد. در مدلهای کلاسیک که به رویکردهای جایگاهمحدود معروف هستند، دو ناحیهی اصلی بروکا (در لوب پیشانی) و ورنیکه (در لوب گیجگاهی) مسئول اصلی تولید و درک گفتار محسوب میشدند. مطالعات اخیر نشان داده است، زبان یکی از پیچیدهترین پردازشهای مغز است که نواحی مختلفی از مغز از جمله هیپوکامپ که در حافظه نقش مهمی دارد، را نیز درگیر میکند.
پژوهشهای فراوانی در رابطه با افت مهارتهای زبانی در سالمندی صورت گرفته است. یکی از اختلالات رایج که باعث اشکال در تولید و درک زبان در سالمندان میشود، دمانس است. دمانس پیشانی-گیجگاهی با از دست دادن پیشروندهی نورونها در لوب پیشانی و گیجگاهی همراه است. سرعت کند گفتار، اشتباهات دستوری و یا حتی از دست دادن سواد خواندن و نوشتن به عنوان مهمترین علائم این اختلال گزارش شدهاند.
دمانس معنایی به نوعی از دمانس اطلاق میشود که علامت اصلی آن، از دست دادن حافظهی معنایی است. حافظهی معنایی اصطلاحی است که برای حافظهی بلندمدت به کار میرود و اطلاعات مفهومی شامل اطلاعات معنایی، واژگانی و اطلاعات مربوط به جهان در آن بازنمایی میشود. مفاهیم در طول رشد به صورت سلسلهمراتبی در مقولههای خاص در مغز سازماندهی میشوند. در رابطه با سن اکتساب دانش معنایی اختلافنظرهایی وجود دارد. در حالیکه برخی معتقدند کودکان دانش معنایی را در انتهای دو سالگی فرا میگیرند، برخی دیگر این زمان را حدود 7 سالگی میدانند. پژوهشگران این حوزه معتقدند از دست دادن تدریجی دانش معنایی در مبتلایان به دمانس، فرآیند معکوس اکتساب دانش معنایی در کودکان است.
یکی از اختلالات رایج زبانی در دمانس، آپاراکسی گفتار و دیسآرتری است. افراد دارای آپاراکسی گفتار، در تلفظ صداها، سیلابها و کلمات با مشکل مواجه هستند که تظاهرات آن به صورت مشکل در تولید گفتار، سرعت کند گفتار و ریتم و نوای گفتاری مختل است. دیسآرتری، اختلال حرکتی گفتار است که در برخی از مبتلایان، با آپارکسی نیز همراه است. مختل شدن حرکات عضلات درگیر در تولید گفتار شامل زبان، تارهای صوتی و یا لبها از علائم این بیماری به شمار میرود.
از جمله بیماریهایی که بر کیفیت زندگی افراد تأثیر بسیاری دارد، سکته مغزی است. حدود 50 درصد از سکتههای مغزی در افراد سالمند رخ میدهد. اختلالات حرکتی در اثر سکته، از اختلالات شایعی به شمار میرود که میتواند تولید گفتار را تحت تأثیر قرار دهد. زبانپریشی ناشی از سکته مغزی، شامل زبانپریشی بروکا (بیانی)، ورنیکه (ادراکی)، انتقالی، نامپریشی و گلوبال است که اختلالاتی در تولید و درک زبان به همراه دارد.
رایجترین علامت بیماری آلزایمر، از دست دادن حافظهی کوتاهمدت است. در فاز اولیهی آلزایمر، بیشتر مشکلات بیماران در جنبههای واژگانی_معنایی زبان است از جمله نامیدن و یافتن کلمهی مناسب. اختلال در درک شنیداری و نوشتاری و پارافازی معنایی (کلمهی استفاده شده از نظر معنایی مشابه کلمهی مدنظر باشد، مانند استفاده از واژهی “خودکار” به جای “مداد”) در این افراد گزارش شده است، درحالیکه تواناییهای تکرار کردن و بیان بدون مشکل است. یکی از یافتههای قابلتوجه در زمینهی آلزایمر، بحث دوزبانگی است. مطالعات نشان داده است که دوزبانگی میتواند زمان ابتلا به آلزایمر را تا حدود 4.5 سال به تعویق بیندازد.
بیماران مبتلا به پارکینسون، که غالباً افراد 60 سال به بالا را درگیر میکند، حدود 60 تا 80 درصد از نورونهای دوپامینرژیک خود را از دست میدهند. گفتار این افراد نیز با اختلالاتی همراه است؛ از جمله تن صدای یکنواخت، جملات با اختلالات دستوری و گفتار ناروان.
در سال 2019، سازمان بهداشت جهانی دستورالعملی برای کاهش افت عملکردهای شناختی و دمانس ارائه کرده است که شامل توصیههایی در مورد سبک زندگی و مداخلات برای پیشگیری و به تعویق انداختن دمانس و افت عملکردهای شناختی میشود. حفظ مهارتهای کلامی و ارتباطی سالمندان میتواند نقش مهمی در حفظ و ارتقاء کیفیت زندگی این افراد داشته باشد که برای این منظور بایستی از سنین جوانی و میانسالی به ارتقاء مهارتهای شناختی مغز پرداخت. امروزه اپلیکیشنها و بازیهای شناختی فراوانی تولید شده است که میتواند در این زمینه کمککننده و اثربخش باشد.
منبع: مجله مغز و شناخت، شماره 13، بهار 1399