خوانشپریشی تکاملی تفاوتی در یادگیری است که در آن افراد برای خواندن تقلا میکنند. خوانشپریشی به دلیل کمهوشی یا کیفیت آموزشی نیست. در حقیقت، ژنهای دخیل در زبان میتوانند بر افرادی که خوانشپریشی دارند، تاثیر بگذارند. ابزار تصویربرداری از مغز نیز نشان دادهاند که در افرادی که خوانشپریشی دارند، مغز متفاوت است و این تفاوتها در آناتومی و عملکرد مغز در بخشهایی است که به ما در درک زبان کمک میکنند. کودکانی که خوانشپریشی دارند، با آموزشهای مناسب میتوانند قابلیت خود را بهبود ببخشند و این پیشرفتها میتواند باعث تغییراتی در مغز شود. هنوز موارد بسیاری درباره علم اعصاب خوانشپریشی برای مطالعه محققان وجود دارد. یافتههای جدید میتواند زندگی افرادی که برای خواندن تقلا میکنند را بهبود بخشد.
آیا یادگیری خواندن را به خاطر می آورید؟ احتمالا خیر. یادگیری خواندن، در اکثر مناطق جهان بخش عادی در دوران کودکی است و قابلیت نمایش و درک کلمات نوشته شده، نقش بزرگی را در یادگیری حقایق جدید ایفا میکند. زمانی که قادر به خواندن باشیم، درک کلمات نوشته شده و بلند گفتن آنها، آسان به نظر میرسد. بسیاری از ما ممکن است سختی در خواندن بسیاری از کلمات در اطرافمان مانند کتابها، علائم یا حتی زیرنویس تلویزیون را متوجه نشویم.
حدود ٪۱۲-۵ افراد با خواندن مشکل دارند که به عنوان “خوانشپریشی تکاملی” شناخته شده است. افراد با خوانشپریشی با خواندن سریع و صحیح کلمات مشکل دارند. همچنین ممکن است هجی کردن کلمات یا بلند خواندن کلمات ناآشنا، سخت باشد. این دشواریها اغلب بر نمرات کلاسی و حتی گاهی اعتماد به نفس آنها تاثیر میگذارد. به مرور زمان، بسیاری از افراد گمان میکنند که افراد با خوانشپریشی، حروف را با یگدیگر اشتباه می گیرند (b و d، p و q) یا کلمات را وارونه میخوانند (dog و god). باور رایج دیگر در افراد با خوانشپریشی خیلی واضح و روشن نیست زیرا آن ها برای خواند با سختی مواجه هستند. اما برخی از این باورها اشتباه است! خوانشپریشی مشکل با ترکیب کردن حروف و کلمات نیست، همچنین به دلیل کمهوشی، تعداد کتب خوانده شده، یا عملکرد خوب آموزگاران در مدرسه نیست. در حقیقت، خوانشپریشی بیشتر با ژنها، زبان و مغز ارتباط دارد!
چرا افراد خوانشپریشی دارند؟ نتایج سالها تحقیق، به نقش بزرگ ژنها اشاره دارد. ژنها از والدین به ما به ارث میرسند و دستورالعمل اینکه بدنمان چگونه کار کند را صادر میکنند. احتمال خوانشپریشی در کودکانی که والدین یا خواهر و برادر بزرگتر آنها، خوانشپریشی داشته باشد، بیشتر است. این موضوع باعث شد تا محققان به دنبال تفاوتها در ژنهای مرتبط با مهارت زبان در خوانشپریشی بروند. با اینکه یک ژن مسئول خوانشپریشی نیست، اما والدین با خوانشپریشی به احتمال بیشتری ژنهای مستعد را به فرزندان خود منتقل میکنند. ژنهای مستعد باعث آسیب پذیری بیشتر کودک برای توسعه برخی صفات خاص مانند خوانشپریشی میکند. در حال حاضر، محققان بر این باورند که چندین ژن میتوانند در اینکه فرد خوانشپریشی داشته باشد، دخیل هستند، اما هر ژن نقش کوچک خود را در مقیاسی بزرگتر ایفا میکند.
برخی از محققان به ژنهای مستعد برای خوانشپریشی علاقه دارند، زیرا این ژنها میتوانند به طور متفاوتی بر دختران و پسران تاثیر بگذارند. بسیاری از مطالعات نشان میدهند که پسران نسبت به دختران برای خوانشپریشی مستعدتر هستند. با این وجود، این حقیقت تا اندازهای صادق است، زیرا بیشتر تحقیقات انجام شده درباره ژنتیک خوانشپریشی، تنها بر پسران و مردان تمرکز کرده است. امروزه، محققان شروع به مقایسه ژنتیک در دختران و پسران با خوانشپریشی کرده اند. این گام رو به جلو این امکان را برایمان فراهم میآورد که ببینیم آیا ژنهای مستعد در دختران و پسران با مشکل خوانشپریشی یکسان است یا تفاوت دارند. بعلاوه، چنین تحقیقاتی به ما در توضیح اینکه چرا خوانشپریشی در میان پسران شایعتر است نیز کمک میکند.
علت دیگر جالب بودن این ژنها برای محققان این است که این ژنها برای زبان حائز اهمیت هستند. زبان بخش مهمی از خواندن است، زیرا خواننده خوب بودن به معنای مهارت خوب در بلند خواند کلمات نیز هست. در حقیقت، یکی از مهارتهای اصلی که گمان میرود در خوانشپریشی مختل میشود، قابلیت برقراری ارتباط میان آوای کلمات و ظاهر آنها است. این مهارت، رمزگشایی واجی است، مهارت زبانی که به ما در روان خواندن کلمات کمک میکنند، مانند زمانی که خواننده بین آوای کلمات انتقالی سریع و روان انجام میدهد. مهارت رمزگشایی واجی زودهنگام در کودکی فرد میتواند عمدتا برای پیش بینی اینکه چقدر خواننده خوبی خواهند شد، مورد استفاده قرار گیرد. محققانی که به مطالعه خوانشپریشی پرداختهاند، بر این مهارت تمرکز کردهاند و نشان دادند که رمزگشایی واجی با ساختار و عملکرد مغز ارتباط دارد(شکل1). در گام بعدی، بیشتر درباره اینکه چگونه مغز میتواند با مهارتهای خواندن در خوانشپریشی ارتباط داشته باشد، خواهیم آموخت.
چون مغز ارگانی است که به ما در خواندن کمک میکند، محققان چونگی و علت احتمال تفاوت اندازه و حتی عملکرد متفاوت در مغز افراد با خوانشپریشی در مقایسه با افرادی که مشکلی با خواندن ندارند، را بررسی کردند. یکی از روشهایی که محققان استفاده کردند، تصویربرداری از مغز با استفاده از آهنربایی بزرگ و دونات شکل به نام MRI یا تصویربرداری رزونانس مغناطیسی است. با استفاده از این روش، محققان به تفاوتهایی در اندازه در مناطق مغز و همچنین قدرت ارتباط میان آنها که در خواندن دخیل هستند، در مقایسه با افراد بدون خوانشپریشی، پی بردند.
یکی دیگر از راههایی که محققان تفاوتهای مغز را مورد مطالعه قرار دادند، آزمودن چگونگی تفاوت در عملکرد مناطق مغز در زمان مطالعه بود. بسیاری از مطالعات نشان دادند مناطقی از مغز که برای خواند مورد استفاده قرار میگیرند، در افراد با خوانشپریشی در مقایسه با افراد عادی، متفاوت است (شکل ۲). افراد با خوانشپریشی مغزهایی دارند که فعالیت در برخی مناطق آن که به درک زبان کمک میکند، کمتر است که میتوانند همان مناطقی باشند که تحت تاثیر ژنهای اشاره شده در بالا قرار می گیرند!
راههای گوناگونی برای آموزگاران، والدین و سایر افراد برای کمک به بهبود قابلیت خواندن کودکان با خوانشپریشی وجود دارد. به نظر میرسد تمرکز بر تمرینات رمزگشایی واجی میتواند همواره به بهبود مهارت خواندن در کودکان با خوانشپریشی کمک کند. برای مثال، آموزگاران به کودک با خوانشپریشی میتوانند به صورت یک-به-یک یا در غالب گروه های کوچک کمک کنند تا راحتتر مراحل جدید را برای خواندن کلمات فرابگیرند. این گونه از آموزش متمرکز، با عنوان مداخله نیز شناخته میشود، زیرا شامل مجموعهای از مراحل ویژه با هدف تسهیل مهارتهای تحصیلی مانند خواندن برای کودکان است.
محققان در حال بررسی این هستند آیا این مداخلات منجر به ایجاد تغییر در عملکرد مغز میشوند یا خیر. به نظر میرسد که بسیاری از مطالعات نشان دادند که بعد از اعمال مداخله در خوانشپریشی، بهبود مهارتهای خواندن با افزایش فعالیت در مناطق ویژهای از مغز برای زبان، همراه بود- همان مناطقی که در بالا بحث کردیم! ممکن است این بدین معنا باشد زمانی که خواندن در افراد با خوانشپریشی بهبود مییابد، مناطق تحت تاثیر این اختلال در مغز، بیشتر شبیه افرادی که خوانشپریشی ندارند، کار میکند. همچنین برخی از مطالعات نشان دادهاند که اندازه مناطق خاصی از مغز افزایش مییابدکه منعکسکننده بکارگیری مهارتهای جدید در هنگام خواندن است. این یک دانش جدید و مهیج است که به ما در درک اینکه دانش آموزان با خوانشپریشی از ترکیب بزرگی از استراتژیهای مغز و رفتار برای کسب مهارت های خواندن استفاده میکنند، کمک میکند.
هنوز مطالب زیادی برای یادگیری درباره علم خوانشپریشی وجود دارد. هرچه شناخت بیشتری درباره علل رفتاری، ژنتیکی و مغز در خوانشپریشی حاصل شود، راهکارهای بیشتری را برای بهبود زندگی کودکان و بزرگسالانی که برای خواندن تقلا میکنند، قابل اجرا است.