در دنیای در حال تغییری که ما در آن زندگی میکنیم، فراموشکردن برخی خاطرات مفید است، زیرا میتواند منجر به رفتار انعطافپذیرتر و تصمیمگیری بهتر شود. اگر خاطرات ثبتشده در شرایطی نامرتبط با محیط فعلی باشند، فراموشکردن آنها میتواند تغییر مثبتی باشد و بهزیستی ما را نیز بهبود بخشد.
بنابراین در واقع دانشمندان معتقدند که ما یاد میگیریم برخی از خاطرات را فراموش کنیم، در حالی که برخی از خاطرات مهم را حفظ میکنیم. اگرچه تصور این است که فراموشی به قیمت از دست دادن اطلاعات تمام میشود، اما تحقیقات زیادی نشان میدهند که حداقل در برخی از موارد فراموشی به دلیل تغییر دسترسی به حافظه است تا از دست دادن حافظه.
دانشمندان حمایت کننده این نظریه جدید معتقدند به جای اینکه فراموشی یک اشکال باشد، ممکن است فراموشی یک ویژگی عملکردی مغز باشد که به آن اجازه میدهد به صورت پویا با محیط تعامل داشته باشد.
خاطرات ما درمجموعهای از نورونها به نام سلولهای انگرام ذخیره میشوند و یادآوری موفقیتآمیز این خاطرات مستلزم فعالسازی مجدد این مجموعه سلولهاست. نتیجهگیری منطقی این است که فراموشی زمانی رخ میدهد که سلول های انگرام نتوانند دوباره فعال شوند. خود خاطرات هنوز وجود دارند، اما اگر گروههای خاصی را نتوان فعال کرد نمیتوان آنها را به خاطر آورد. انگار حافظهها در یک گاوصندوق ذخیره میشوند اما نمیتوانید کدی را برای باز کردن قفل آن به خاطر بیاورید.
تئوری جدید ما پیشنهاد میکند که فراموشی به دلیل بازسازی مدار است که سلولهای انگرام را از حالت قابل دسترسی به غیرقابل دسترسی تغییر میدهد. از آنجا که فراموشی تحت تأثیر شرایط محیطی است، دانشمندان معتقدند که فراموشی در واقع نوعی یادگیری است که دسترسی به حافظه را مطابق با محیط و میزان قابل پیشبینی بودن آن تغییر میدهد.
این نوع از “فراموشی طبیعی” در شرایط خاص قابل برگشت است؛ اما در بیماریهایی که با فراموشی همراه هستند مثل بیماری آلزایمر، ممکن است مکانیسمهای فراموشی طبیعی را تحت کنترل خود درآورند که منجر به کاهش بسیار زیاد دسترسی به سلولهای انگرام شده و از دست دادن حافظه پاتولوژیک محسوب میشود.
منبع
“Forgetting as a form of adaptive engram cell plasticity” by Tomás Ryan et al. Nature Reviews Neuroscience