طرفداران چتباتهای هوشمصنوعی در محیطهای آموزشی، معتقدند که این ابزارها میتوانند در فعالیتهایی مانند طوفان فکری و حل مسائل دشوار ریاضی به دانشآموزان کمک کنند. اما معلمان تردید دارند!
اين معلمان معتقدند دانشآموزان، مهارتهای لازم برای ارتقای محتوایی را که هوشمصنوعی تولید میکند ندارند؛ به عبارتی ديگر، هنوز به بلوغ و خودآگاهی کافی برای تشخیص مرز میان استفاده از هوشمصنوعی و مسئولیت شخصی در یادگیری نرسيدهاند.
مطالعهای که در سال ۲۰۲۴ بر روی ۱۰۰۰ دانشآموز دبیرستانی انجام شد، تأثیر استفاده از هوشمصنوعی در یادگیری را بررسی کرد. سؤال اصلی این بود که: «آیا دانشآموزان قادر خواهند بود کمکهای هوشمصنوعی را به طور مؤثر در یادگیری خود ادغام کنند و تفاوت بین دانش شخصی خود و پاسخهای آن را تشخیص دهند؟».
در این تحقیق، دانشآموزان یک درس ریاضی را گذراندند؛ سپس برخی از آنها، از روشهای سنتی مانند مرور یادداشتها و کتابهای درسی برای حل مسائل استفاده کردند، درحالیکه برخی دیگر، از هوشمصنوعي بهره بردند.
در ابتدا، دانشآموزانی که از هوشمصنوعی استفاده کردند، پیشرفتهای چشمگیری نشان دادند:
دانشآموزانی که از اين ابزارها استفاده کردند، بهتر از همکلاسیهای خود که فقط از روشهای سنتی استفاده کرده بودند، نمره کسب کردند. اما این موفقیت کوتاهمدت بود؛ وقتی که از دانشآموزان خواسته شد بدون یادداشت و کتاب و هوشمصنوعی، به همان سؤالات پاسخ دهند، مهارتهای ریاضی آنها کاملاً از بین رفته بود؛ زيرا این دانشآموزان، تعامل بسیار سطحی با هوشمصنوعی داشتند و رایجترین سؤالی که از چتباتها میپرسیدند این بود: «جواب چیست؟»
محققان نتیجه گرفتند که استفادهی بدون نظارت از اين فناوري، در مراحل اولیهی یادگیری مهارتها، میتواند مانع رشد واقعی دانشآموزان شود؛ چراكه بهسرعت تبدیل به یک تکیهگاه براي آنان ميشود و حتی ميتواند یادگیری را محدود کند.
باوجود این چالشها، نمیتوان پتانسیل هوشمصنوعی در آموزش را نادیده گرفت. مطالعات متعددي نشان دادهاند که وقتی اين ابزارها به طور سفارشی طراحی میشود تا فرایند یادگیری را تسهیل کند، عملكرد خوبي خواهد داشت. براي مثال زمانی که چتبات از ارائهی مستقیم پاسخها امتناع میکرد و دانشآموزان را با سؤالات عمیقتر به تفکر وادار میکرد، نتایج بهتری به دست آمد.
درحالیکه هوشمصنوعی بهسرعت در حال پیشرفت است، اما هنوز آمادهی جایگزینی با معلمان نیست؛ چراكه فقط به اندازهی سازندگان انسانی خود هوشمند است و به همین دلیل، نیاز به ادغام هوشمندانه و کنترلشدهی آن در روشهای آموزشی دارد، بهگونهای که بهجای تضعیف یادگیری، آن را تقویت کند.
استفاده از اين فناوریهای نوين در آموزش، نيازمند نگاهي جامع و هدفمند است. اين ابزارها ميتوانند در کنار روشهای سنتي، تجربههای جديدی را به دانشآموزان ارائه دهد؛ اما نبايد جايگزين تعامل انساني و رشد مهارتهاي اساسي شود. تنها با نظارت دقيق و طراحي اصولي میتوان از خطرات احتمالي همچون وابستگي به پاسخهای آماده يا كاهش تفكر خلاق پيشگيری كرد.
درنهايت، ضروری است که همگام با پيشرفت تكنولوژی، به توانمندسازی يادگيرندگان نيز توجه شود. مهارتهای حل مسئله، تحليل انتقادي و خودآگاهی بايد در اولويت فرابگیرند؛ از اين طريق، دانشآموزان نهتنها از مزاياي فناوری بهرهمند شوند، بلكه توانايی مديريت صحيح آن را نيز داشته باشند. بدين ترتيب، آموزش مدرن میتواند به بستري برای ذهنهايی مستقل و پويا تبديل شود.
منبع مقاله: B2n.ir/t58611
1 Comment
به نظر شخصی خود من هوش مصنوعی یادگیری سریع است !آما همین جوری که یادگیری سریع است زود فراموش هم می شود به طور مثال که اگه یک دانش آموز درس خودش را حفظ کند به مرور زمان اگه تکرار نکند فراموش میکند .ولی اگه برداشت مهم را از درس خود بیگرد و خلاصه برادی کند بهتر از حفظ خط به خط است