مهمانان:
· آقای دکتر محمد ناصح طالبی، دکتری تخصصی مدلسازی شناختی، دبیر اجرایی و مسئول شورای سیاست گذاری کنگره رویکردهای نوین شناختی در ورزش، رییس کلینیک شناختی روآیند
· آقای دکتر حمید علیپور، دکتری تخصصی علوم اعصاب شناختی، دستیار دبیر علمی و عضو شورای سیاست گذاری کنگره رویکردهای نوین شناختی در ورزش، عضو بخش سلامت کلینیک شناختی روآیند
رویکرد شناختی در ورزش به چه معناست؟
دکتر علیپور: در علوم شناختی تلاش بر این است که از دریچه علوم مختلف (مانند روان شناسی، فلسفه، جامعه شناسی و …) به انسان نگاه کنیم. وقتی از شناخت در علوم ورزشی صحبت می کنیم، هدفمان این است که همین رویکرد بین رشته ای اما یکپارچه را در ارتباط با ورزشکاران پیاده کنیم. مطالعات تعاملی بین علوم شناختی و ورزش عمدتا بر دو شیوه استوار است:
2.Cognitive component skills
شیوه اول domain specificاست. به این معنا که بر یک توانمندی شناختی مشخص در ورزشکار تمرکز می کند. شیوه دوم، domain general است. پس بر کارکرد ویژه ای متمرکز نیست؛ بلکه توانمندی های اساسی که برای پیشرفت ورزشی اهمیت دارند را مورد بررسی قرار می دهد. هر مطالعه می تواند یکی از این دو شیوه را در پیش بگیرد.
برای ارائه یک طبقه بندی دیگر، مطالعات Nerve Conduction یا هدایت عصبی در نظر بگیرید. در این مطالعات به ارزیابی پاسخ های عصب عضله ورزشکاران می پردازیم. از یک طرف می توانیم تاثیرات ورزش بر این پاسخ ها را بررسی کنیم و از طرف دیگر از این پاسخ ها برای پیش بینی عملکرد ورزشی افراد کمک بگیریم.
علوم شناختی را در حوزه سلامت، برای ارزیابی و توانمندسازی، و در حوزه بیماری، برای شناسایی و توانبخشی آسیب های شناختی در میادین ورزشی نیز می توان به کار گرفت.
شناخت در ورزش: راهی که طی کرده ایم…
دکتر طالبی: از ابتدای راه، مسئله اساسی ما حوزه ورزش نبود. علوم شناختی اصطلاحا حوزه لب دانشی است. به عنوان محققان این حیطه، از یک رویکرد معناگرایانه، به دنبال پیوند نتایج پژوهش ها و زندگی عموم مردم بودیم. اما متاسفانه مشاهده می شد شرکت هایی که به ارائه خدمات شناختی اقدام می کردند، از طرف جامعه پس زده می شوند. بنابراین تلاش کردیم تا در کنار یک نیاز واقعی قرار بگیریم. به دنبال مسائلی در جامعه گشتیم که به رسمیت شناخته می شوند تا علوم شناختی را به یک نیاز واقعی متصل کنیم.
اولین نیازی که احصا شد، بحث سلامت بود. خیلی از شرکت ها و سازمان ها برای کارمندانشان، پایش های ادواری سلامت برگزار می کنند. در پرونده پزشکی این کارکنان معمولا عمده تمرکز بر جسم است و به بحث های روان شناختی کمتر اهمیت داده می شود. با بررسی کیفیت این ارزیابی ها متوجه شدیم، می توان در کنار ارزیابی های روان شناسی، ارزیابی های شناختی نیز پیاده کرد. پیشنهاد ما این بود که این ارزیابی ها محدود به گزارش شخصی یا تست های مدادکاغذی باقی نماند و از بازی های شناختی برای سنجش توانمندی شناختی افراد بهره بگیریم.
در این بین گروه خاصی توجه ما را به خود جلب کرد. ورزشکاران حرفه ای به طور ویژه به سلامت جسم خود اهمیت می دهند. مربیان آنها مدام تلاش می کنند تا تغذیه و خواب آن ها در وضعیت بهینه قرار داشته باشد و جسم در بهترین کیفیت ممکن قرار گیرد. فقدان رویکرد شناختی، ضعف این نگاه توسعه یافته به سلامت است. زمانی که با ورزشکاران صحبت می کنیم، گزارش های متعددی می شنویم از اینکه مشکلات شناختی، سهم قابل توجهی در شکست آن ها داشته است. مثلا اختلال در تصمیم گیری برای یک موقعیت حساس. پس دقیقا جایی که انتظار داریم نتایج سرمایه گذاری هایمان را ببینیم، نقص های شناختی می توانند مانع جدی باشند.
در این مسیر در کنار یکی از معتبرترین سازمان هایی که پشتوانه ماموریتی داشت قرار گرفتیم. این سازمان به بازیکنان فوتبال گواهی سلامت اعطا می کند. شروع به مذاکره کردیم و در کنار سایر جنبه های سلامت ورزشکار، سلامت شناختی نیز معرفی شد. شاید ابتدای همکاری ما با رغبت زیادی همراه نبود. اما خوشبختانه گزارش ها خیلی زود اهمیت رویکرد شناختی را برجسته کرد و فعالان حوزه علوم ورزشی پذیرفتند که تعامل بین جسم و ذهن چقدر می تواند معنادار باشد. در این مرحله پذیرفته شده بود که عملکرد ضعیف تر لزوما به ظرفیت جسمانی فرد مرتبط نیست و می تواند ناشی از ظرفیت شناختی ورزشکار باشد. گرچه می توانم بگویم سرعت توسعه رویکرد شناختی در ورزش سریع تر از انتظار ما بود، اما همچنان با اینرسی و لختی در مراحل مختلف مواجهیم که با صبوری برطرف خواهد شد.
استفاده از رویکرد شناختی در ورزش ایران: در چه مرحله ای هستیم؟
دکتر علیپور: پیوند علوم شناختی و ورزشی در جهان هم نوپا محسوب می شود. تلاش ما بر این است مسیر را همگام با دنیا طی کنیم. در حال حاضر هنوز با دست آوردهای جهانی در این زمینه فاصله داریم اما به طور اختصاصی تر، در مقایسه با کشورهای منطقه، آسیا و حتی اروپای شرقی پیشتاز هستیم. به طور مثال امتیاز مجموعه ایفمارک، امتیازی است که در رقابت با کشورهای همسایه بدست آورده ایم و کشورهایی مانند روسیه از این رقابت حذف شده اند.
دکتر طالبی: با رویکرد مسئله محور تیم ما و پیگیری پایلوت دستاوردهای احصا شده در بخش خصوصی، شهریور ماه سال ۱۴۰۱، دپارتمان شناخت و هیجان توسط روآیند در ایفمارک راه اندازی شد. در حال حاضر شاید بتوان گفت اولین کلینیک پزشکی ورزشی که خدمات شناختی را به طور یکپارچه و با رویکرد مسئله محور در کنار سایر خدمات پزشکی ورزشی ارائه می دهد، کلینیک پزشکی ورزشی ایفمارک است. البته پیش از این، خدمات مشابه به شکل جزیره ای و پراکنده در نقاط مختلف کشور ارائه شده است. در حال حاضر استان های مختلف با توجه به زیرساخت های اولیه ای که دارند متقاضی پیاده سازی همین رویکرد یکپارچه هستند. از جمله خوزستان، زنجان، اصفهان و خراسان رضوی.
برای فاز اجرایی تمرکز ما بیشتر بر پایش و ارزیابی بود. با توجه به اینکه ابتدای راه هستیم، لازم است اول زمین بازی را تعریف کنیم. کجا ایستاده ایم و با چه اختلال های مواجه شده ایم؟ در این پایش ها، یک دیتابانک تخصصی با حساسیت بالا در حال جمع آوری است. تاکید داشتیم در سطح استانداردهای بین المللی کار کنیم. دستگاه ها با دقت انتخاب شده اند. تا جای ممکن به سراغ ابزارهایی رفته ایم که تاییدیه های جهانی از جمله تاییدیه سازمان غذا و دارو آمریکا را دارند. این دیتا می تواند مبنای بومی سازی نرم افزارهای ارزیابی قرار گیرد. متاسفانه در حال حاضر بین دیتابانک های دانشگاه ها ارتباط موثری شکل نمی گیرد. بخشی از این عدم همکاری موثر به دلیل استاندارد نبودن ابزارها یا شرایط ثبت داده است. تلاش ما بر این بود تا یک دیتابانک جامع و استاندارد از پروفایل شناختی ورزشکاران ارائه کنیم. پس از شکل گیری پروفایل های شناختی افراد و تشخیص اختلال ها، فاز مداخلات آغاز خواهد شد.
خوشبختانه با دو فدراسیون تیراندازی و کشتی فرنگی همکاری معناداری داشته ایم. تیم ملی این دو فدراسیون تحت پایش ما هستند. فدراسیون تیراندازی از قبل با بیوفیدبک آشنا بود و این آشنایی باعث شد بیشتر پذیرای خدمات شناختی باشند.
موفق شدیم به مراحل گواهی سلامت ایفمارک، مرحله ارزیابی شناختی را نیز اضافه کنیم و به زودی پایش بازیکنان لیگ برتر نیز آغاز خواهد شد.
طبق توافقات انجام شده با ستاد و با هماهنگی آقای دکتر مهدوی و آقای دکتر عزیزی، هسته پژوهشی شناخت در ورزش به زودی تاسیس خواهد شد. با شکل گیری هسته، ظرفیت های تحقیقاتی بیشتری به دیتاهای جمع آوری شده متصل خواهد شد و در گام های بعدی می توانیم ضمن اصلاح و توسعه روش پیاده سازی شده، خدماتمان را بومی سازی کنیم.
اولویت ها: درمان یا توانمندسازی؟
دکتر طالبی: پیش فرض اولیه ما این بود که وارد فاز درمان نخواهیم شد. در نظر داشتیم بعد از ارزیابی ها، اقدامات مختص پست های ورزشی مختلف، ارائه کنیم. اما با توجه به اینکه ورزشکاران ما تاکنون مورد ارزیابی های شناختی دقیق قرار نگرفته بودند، متاسفانه با اختلال های شناختی مواجهیم که عملکرد ورزشکار حرفه ای را به طور جدی تحت تاثیر قرار می دهد.
با توجه به شرایط موجود ناچاریم ابتدا برای برطرف کردن اختلال های شناختی گام برداریم و سپس تمرکزمان را بر ارتقای توانمندی های انسان سالم بگذاریم.
ضرورت استفاده از دانش شناختی در ورزش
دکتر علیپور: برای پرداختن به ضرورت به کارگیری رویکرد شناختی در علوم ورزشی، بحث اول موفقیت های ورزشی است. ورزشکاری را سال ها آموزش داده ایم. نهادهای ملی سرمایه گذاری زمانی و مالی انجام داده اند. خود فرد اولویتش را موفقیت در یک ورزش حرفه ای خاص قرار داده، در این مسیر هزینه مالی، جانی و روانی داشته و عمرش را برای کسب موفقیت در مسابقات صرف کرده است. اما در زمان مسابقه، به دلیل مشکلات شناختی، نتیجه دلخواه را نمی بینیم. مشکلاتی مانند دشواری در حفظ توجه و تمرکز، مدیریت ذهن، مدیریت هیجان و استرس و عدم آگاهی از اینکه چگونه منابع شناختی خود را در طول رقابت مدیریت کنند تا عملکرد بهینه ای داشته باشند. همین مسائل مانع موفقیت ورزشکاران المپیکی ما شد.
بحث بعدی آموزش است. رویکرد شناختی کمک می کند تا آموزشی که ورزشکار مبتدی دریافت می کند، اصولی و علمی پیاده شود. در نتیجه کیفیت یادگیری فرد افزایش می یابد. آموزش مبتنی بر اصول شناختی، نتایج قابل توجهی در رنکینگ ورزشی ما ایجاد خواهد کرد.
دکتر طالبی: اتفاقی که برای بکارگیری علوم شناختی در ورزش در حال رقم خوردن است، اتفاقی است که باید برای علوم و فناوری های جدید رسوب کرده در کشور شاهد آن باشیم. فارغ التحصیلان علوم شناختی نباید احساس کنند که عمر خود را صرف حوزه ای انتزاعی کرده اند که صرفا برای کشورهای توسعه یافته موثر خواهد بود. لازم است ببینند آنچه سال ها برایش تلاش می کنیم، برای حل مسائل موجود در کشور کاربردی است. دانشجویان ما به دنبال صورت مسئله های واقعی از ایران خارج می شوند. ارائه زمینه هایی که به دانش و بینش آنها معنا ببخشد و فرصت نقش آفرینی محققان را فراهم کند، حتما در آینده ایران تاثیر گذار خواهد بود.
از طرف دیگر، همانطور که گفته شد انتظار می رود رشد رویکرد شناختی در ورزش، توانایی ما را در رقابت های آسیایی به طرز چشم گیری افزایش دهد. امیدواریم به زودی در کنار سایر کشورهای پیشرو در این حوزه قرار بگیریم.
معرفی ابزارها و امکانات
دکتر علیپور: ابزارهای مشابه سایر عرصه های خدمات شناختی در این حوزه هم بکارگرفته می شود. در یک تقسیم بندی ساده، ابزارها را می توانیم به سخت افزاری یا نوروتکنولوژیک و نرم افزاری تفکیک کنیم. این ابزارهای برای ارزیابی، توانمندسازی، توانبخشی و بررسی میزان بهبودی یا اثربخشی مداخلات کاربردی هستند. qEEG، CAN TAB، Vienna از جمله ابزارهایی هستند که تاییدیه های بین المللی داشته و امروزه برای ورزشکاران نیز مورد استفاده قرار می گیرند.
دکتر طالبی: داده های ما از جمله نقشه مغزی کمی، در یک سامانه جامع شناختی در حال جمع آوری است. روی این سامانه الگوی یادگیری ماشین تعبیه شده است که با اضافه شدن داده ها، به طور پیوسته به روز می گردد. یکی از کاربردهای این بانک داده، هنجارسازی ابزارها مطابق با ویژگی های ورزشکاران ایرانی است. نوروگاید در حال حاضر بر اساس داده های حدود ۷۳۰ نفری در دنیا نرم شده است. ما ابزارهایی که در دسترس داریم را روی ۱۰۰۰ نفر هنجار کرده ایم و این تعداد به طور منظم درحال افزایش است. هدف بعدی این است که از هوش مصنوعی کمک بگیریم تا ارتباط میان داده های مختلف را دریابیم. سپس به کمک الگوهای ارتباطی می توانیم به کمک یک داده، داده دیگری را پیش بینی کنیم.
یکی دیگر از ابزارهای جالب توجه در این حوزه Bio VR است. این فناوری مربوط به پروژه ای است که از سال ۱۳۹۹ آغاز شد. با مطالعاتی که شکل گرفت موفق شدیم شبکه ای از ساعت های هوشمند ایجاد کنیم. داده دریافتی از این ساعت ها همزمان و برخط روی یک صفحه به نمایش درمی آید. رصد لحظه به لحظه تغییرات فاکتورهای شناختی یا زیستی ورزشکاران یا کارکنان سازمان ها به وسیله این ابزار ممکن است. مثلا اینکه تمرکز فرد در چه وضعیتی است؟ آیا استرس دارد؟ فشار خون یا ضربان قلبش مانند همیشه است؟ این ساعت را به عینک های واقعیت مجازی متصل کرده ایم که به بازی های کاهش استرس مجهز است. به این ترتیب آنچه داریم یک سیستم ضد استرس خواهد بود. آقای دکتر لهراسبی از اساتید پیاده سازی این پروژه هستند. تیم آقای دکتر قدرتی در پژوهش های مرتبط با داده های این پروژه قرار است همکاری داشته باشند. آقای دکتر کاظمی در دانشگاه صنعتی شیراز نیز درگیر این پروژه هستند. هدف Bio VR توانبخشی است، اما همانطور که گفته شد از مهم ترین کاربردهای آن می توان به مانیتور کردن برخط بیومارکرها و نورومارکرهای افراد اشاره کرد.
شناخت در ورزش همچنان به دایره پژوهش محدود است؟
دکتر علیپور: تا یکسال پیش این حوزه در ایران در سطح پژوهش بود. نه از جهت کمبود امکانات. شرایط و ابزارهای مورد نیاز برای اقدامات اجرایی پیش از این هم مهیا بود. حلقه گم شده در آن زمان، دغدغه استفاده کاربردی از علوم شناختی و آگاهی از اهمیت آن در علوم ورزشی بود. فقدان این بینش چه در سطح فردی و چه در سطح سازمان ها مانع آغاز فاز اجرایی بود. به کمک آگاهی بخشی های انجام شده پیوند بین زمینه های تحقیقاتی و میادین ورزشی شکل گرفت. یکی از پنل های کنگره رویکردهای نوین شناختی در ورزش هم در همین راستا طراحی شد.
به عنوان نمونه یکی از طرح های اجرایی فعلی، پایش پیش فصل لیگ برتر است. ورزشکاران لیگ برتر فوتبال از نظر سلامت شناختی ارزیابی می شوند. وضعیت شناختی و عصبی این بازیکنان در طی لیگ دنبال خواهد شد تا اثر تمرینات برنامه ریزی شده یا صدمات رخ داده بر شناخت آن ها بررسی شود.
ورزشکاران و مربیان چقدر پذیرای این رویکرد هستند؟
دکتر طالبی: پاسخ فعالان رشته های مختلف ورزشی یکسان نیست. همانطور که پیش تر هم ذکر شد، قهرمانان تیراندازی به شدت استقبال کردند. ارتباط بین مداخلات شناختی و موفقیت در مسابقات بین المللی برای آنها کاملا جا افتاده است. برای پذیرش سازمانی هنوز راه طولانی را باید طی کنیم. اما به طور انفرادی معمولا استقبال تک به تک ورزشکاران قابل قبول است. فوتبالیست ها به تازگی از این خدمات استفاده می کنند اما والیبالیست ها یا کشتی گیران نیز تا حدی به اهمیت این رویکرد پی برده اند. مثلا مسابقه آقای یزدانی با تیلور یکی از رقابت های چالش برانگیز حوزه ورزش بود. توان جسمانی آقای یزدانی بیشتر از تیلور بود اما نتایج مطابق انتظار ما پیش نرفت. به نظر می رسد یک دسته از ابزارهای در دسترس تیلور، ابزارهای عصب عضله بوده و احتمالا این ارزیابی ها در موفقیت او نقش داشته است. خوشبختانه اخیرا با استقبال یک قهرمان موتورسواری نیز مواجه شدیم.
از چه رشته هایی می توان در این حوزه مشارکت کرد؟
دکتر علیپور: چه در زمینه پژوهش و چه در زمینه ارزیابی، ارتقا و مداخله، متخصصین علوم مختلف می توانند در این حوزه فعالیت کنند: علوم پزشکی به طور خاص پزشکی ورزشی، محققین روان شناسی ورزشی، تحولی و شناختی (با رویکردهای نظری مختلف مانند شناخت اجتماعی یا شناخت بدنمند)، علوم اعصاب، پیراپزشکی از جمله کاردرمانی و گفتاردرمانی، کامپیوتر و برنامه نویسی.
دکتر طالبی: یکی از جذاب ترین بخش ها همین تلاقی علوم مختلف در این حوزه است. همکاران ما از رشته های طب کار، بهداشت فردی، پزشکی ورزشی، کاردرمانی و توانبخشی، روان شناسی، تربیت بدنی، علوم اجتماعی و جامعه شناسی برای شکل گیری این بستر تلاش کرده اند. به طور مثال یکی از مشکلات اساسی ما نداشتن ادبیات مشترک با ورزشکاران یا سازمان ها بود. این فاصله به کمک فعالان روانشناسی ورزشی که در کنار تیم های ورزشی حضور داشتند و با ادبیات و مسائل ایشان آشنا بودند، برطرف شد. مشارکت محققین علوم اجتماعی و جامعه شناسی نیز برای فهم مسئله موجود تاثیرگذار بود.
برای شکوفایی رویکرد شناختی در علوم ورزشی چه حمایت هایی انتظار می رود؟
دکتر علیپور: ستاد توسعه علوم و فناوری های شناختی تاکنون حمایت هایی داشته است. در کنگره رویکردهای نوین شناختی در ورزش نیز غرفه ای متعلق به ستاد است که به معرفی شرکت های دانش بنیان مرتبط می پردازد. در حال حاضر نیروهای انسانی توانمند در کشور وجود دارد. برای مثال ایفمارک با نظارت فیفا فعالیت می کند و گزارش های علمی خود را به این سازمان ارائه می دهد. این درحالی است که همین خدمات در کشور قطر با نیروی انسانی سایر کشورها در حال اجراست. اما برای پیشرو بودن از جنبه علمی و عملی لازم است برای حفظ و ارتقا جامعه علمی موجود تلاش کنیم. مثلا با بورسیه تحصیلی پژوهشگران، امکان بهره مندی از تجارب بین المللی آن ها فراهم شود.
از طرف دیگر ابزارهایی که اکنون در دسترس داریم غالبا وارداتی هستند. تولید داخلی و بومی سازی این ابزارها می تواند در رشد این حوزه تاثیرگذار باشد.
برای بکارگیری این ابزارها در حالت دقیق و بهینه نیازمند دیتابیس ها جامع و نٌرم (هنجار) های داخلی هستیم. عملکرد شناختی یا الگوی EEG ورزشکاران ایرانی ممکن است با سایر ورزشکاران تفاوت هایی کلیدی داشته باشد. جمع آوری این داده ها زمانبر و هزینه بر خواهد بود و دوام آن نیازمندی تسهیل گری و حمایت است.
دکتر طالبی: یکی از اصلی ترین حمایت هایی که ستاد می تواند داشته باشد، تسهیلگری پیوند فدراسیون ها با این رویکرد است. پلتفرم ها، پروتکل های اجرایی و نیروی انسانی متخصص در دسترس است. آنچه نیاز داریم بسترسازی برای اجرای سازمانی رویکرد شناختی در میادین ورزشی است.
دغدغه فعلی ما حمایت های مالی نیست. فرهنگ سازی و آگاهی بخشی در اولویت قرار دارد. معرفی خدمات و ارائه حمایت های معنوی نقش بسزایی در توسعه رویکرد شناختی در علوم ورزشی خواهد داشت. بعد از بالا بردن پذیرش جامعه ورزش، اقدامات اجرایی گسترده را آغاز خواهیم کرد. به طور مثال ما دارای مجوزهای لازم برای راه اندازی ایستگاه های ارزیابی از طرف فیفا هستیم. در گام پیاده سازی های کلان است که حمایت های دولتی و یا حتی خصوصی معنادار خواهد بود.
علاوه بر این موارد، تحول در ورزش مدارس نیز یک اقدام حمایتی کلیدی و جدی خواهد بود. ستاد با همکاری آموزش و پرورش می تواند در این زمینه فعالیت کند.
رویکرد شناختی بر رشته های ورزشی خاصی متمرکز است؟
دکتر علیپور: تاکنون برای رشته های مختلفی استفاده شده است. اسکی، کشتی، بسکتبال، تیر و کمان و فوتبال چند نمونه از این ورزش ها هستند.
اما باید در نظر گرفت چه در ایران و چه در دنیا سرمایه گذاری ها به سمتی خواهد رفت که مخاطبان بیشتری خواهد داشت. بنابراین شاهد آن هستیم که به کاربرد علوم شناختی در فوتبال به طور ویژه توجه شده است. در کنار مخاطبان زیاد این رشته، خانواده ها معمولا به دنبال استعدادیابی توانایی فوتبال در فرزندان خود هستند و ارزیابی های شناختی می تواند برای این هدف نیز کاربردی باشد. علوم شناختی در استعدادیابی ورزشی در نقاط مختلف دنیا برای شاخه های گوناگون ورزشی از جمله در مدارس فوتبال استفاده می شود.
دکتر طالبی: برای هر رشته ای به تناسب ویژگی های آن رشته اثرگذار است. اگر بخواهیم رشته ها را مقایسه کنیم، مشکلات شناختی در تیراندازی به دلیل اینکه یک ورزش فردی است، محسوس تر خواهد بود. در مقابل برای بازی تیمی مانند فوتبال، بازیکنان این فرصت را دارند تا نقص های یکدیگر را بپوشانند. مشکلات شناختی معمولا در تصمیم گیری های حساس خودش را نشان می دهد. آنالیزها باید تخصصی و به تناسب پست بازیکنان باشد تا اثربخشی مداخله ی شناختی در حالت بهینه اتفاق بیوفتد. مثلا برجسته کردن توانمندی تمرکز و توجه برای یک دروازه بان.
رویکرد شناختی صرفا در ورزش حرفه ای حرفی برای گفتن دارد؟
دکتر علیپور: جایگاه سلامت شناختی هم در ورزش حرفه ای و هم در ورزش همگانی قابل بحث است. ما می دانیم سیگار یکی از عوامل اصلی بیماری های قلب و عروق است. پژوهش ها نشان می دهد عدم فعالیت فیزیکی نیز می تواند به شدت تاثیرگذار باشد. بنابراین یکی از اثرگذاری های علوم شناختی در این زمینه، ارائه شیوه های درست آگاهی بخشی برای پذیرش سبک زندگی همراه با ورزش منظم است.
چه فاکتورهایی بر میزان اثربخشی مداخلات شناختی در ورزشکاران اثرگذار است؟
دکتر علیپور: تفاوت های فردی می تواند تاثیرگذار باشد. سن یکی از فاکتورهای اساسی است. پژوهش ها نشان می دهد با افزایش سن و رسیدن به مراحل بزرگسالی، عملکرد ما از لحاظ اسکلتی-عضلانی و شناختی افت می کند. متاسفانه افت عملکرد بخشی از فرایند پیری است. اما همین یافته ها از انعطاف پذیری عصبی مغز سخن می گویند. از طرف دیگر، نورون زایی در طول عمر انسان در هیپوکمپ و پیاز بویایی ادامه دارد. بنابراین گرچه رشد شناختی و عصبی ما متاثر از سن است؛ با اصلاح سبک زندگی می توانیم این اثرات را محدود کنیم. با کمک فعالیت های شناختی و فیزیکی، یک سالمندی سالم حداقل چیزی است که نصیبمان می شود.
جنس، سبک تغذیه و سایر جنبه های سبک زندگی به طور کلی می توانند تاثیر گذار باشند. گرچه این موارد معمولا قابل مدیریت و پیشگیری هستند. برنامه ریزی در این زمینه نیز به سطح آگاهی ما از علوم شناختی متکی خواهد بود.
دکتر طالبی: مهم ترین فاکتور از نگاه من سن است. بیشترین یادگیری در پروتکل های شناختی از کودکی تا نوجوانی است. این دوره زمان مناسبی برای سرمایه گذاری و هدایت افراد بر اساس توانمندی هایشان از جمله توانمندی های شناختی خواهد بود.
سخن پایانی
دکتر علیپور: باید در نظر داشته باشیم که این مسیری است که به تازگی آغاز کرده ایم. ایفمارک با همکاری مراکز مختلف اولین گام ها را برداشته است. یکی از آخرین اقدامات ما برگزاری کنگره رویکردهای نوین شناختی در ورزش در تیرماه ۱۴۰۲ است. از جدی ترین اقدامات پیش رو آگاه سازی جامعه ورزش است. در سطح فردی، باشگاهی یا فدراسیون ها. برخلاف مربیان سرشناس بین المللی، متاسفانه هم چنان تعدادی از مربیان ما اعتقادی به استفاده از این روش ها ندارند. در نتیجه برگزاری برنامه های ترویجی و جلسات توجیهی در این زمینه ضروری است. تمام نهادهای ذی ربط باید کارگروه های تخصصی در این زمینه تعریف کنند تا بتوانیم از دانش شناختی جمع آوری شده در حوزه علوم ورزشی در سطح عملی بهره مند شویم.
دکتر طالبی: یکی از چالش های جدی ما در ایران جمع آوری و یکپارچه سازی داده های استاندارد است. پروتکل متفاوت، دستگاه های مختلف معتبر یا غیرمعتبر و عدم وجود نظارت کافی باعث به وجود آمدن داده های ناهمگن از پروژه های پژوهشی مختلف در دانشگاه های سراسر کشور می شود. سال ها پیش درباره کوهورت فشار خون کشور گفته می شد، دستگاه هایی که باید ماهی یک بار کالیبره شوند، سالی یک بار تنظیم می شوند! با چنین تعابیری برخلاف هزینه انسانی، مالی و زمانی قابل توجه نمی توان از نتایج استفاده کرد.
ما در تلاشیم تا به کمک ستاد توسعه علوم و فناوری های شناختی امکان ایجاد یک دیتابانک معتبر با استانداردهای بین المللی را فراهم آوریم.