تا چند سال پیش، در توضیح علل بروز بیماریهای مغزی کمتر به سراغ سیستم ایمنی میرفتیم. درواقع پیش از این تصور میشد مغز مستقل از سیستم ایمنی ما فعالیت میکند. پژوهشهای جدید نشان میدهد میان سلامت روان و سیستم ایمنی ارتباط وجود دارد! بنابراین زمانی که به دنبال ریشههای اختلال اضطرابی یا استرس پس از سانحه (PTSD) میگردیم؛ لازم است نقش سیستم ایمنی را نیز در نظر بگیریم! در این مقاله دو پژوهشی که به بررسی نقش سیستم ایمنی در اضطراب و ترس میپردازند را مرور میکنیم.
به دو دلیل! اول اینکه درون مغز علاوه بر سلولهای عصبی، سلولهای سیستم ایمنی نیز حضور دارند. از طرف دیگر، سلولهای ایمنی خارج از مغز، مدام با ارسال پیامهای مولکولی ، با سلولهای مغز ما در ارتباط هستند. دانشمندان اکنون این تعاملات سلولی و مولکولی را به عنوان عناصری فعال در عملکردهای مختلف مغزی از جمله تنظیم احساسات معرفی میکنند. تحقیقات مقدماتی ارائهشده در همایش سالانه علوم اعصاب ۲۰۲۴ در شیکاگو نشان میدهد که سلولهای ایمنی بدن و مغز، تنظیمکنندههای مهمی در کنترل ترس و اضطراب هستند.
برخی از سلولهای ایمنی با حمله به عوامل بیماریزا یا جذب سلولهای دیگر موجب افزایش التهاب میشوند، در حالی که برخی دیگر — که به نام سلولهای T تنظیمی یا T-reg شناخته میشوند — این واکنش التهابی را کاهش میدهند. دکتر "فریا شپرد" از دانشگاه کاردیف میگوید: «این روند مانند یک الاکلنگ عمل میکند.» وقتی بدن توسط ویروس یا باکتری مورد حمله قرار میگیرد، التهاب افزایش و فعالیت T-reg کاهش مییابد تا عفونت پاکسازی شود. سپس T-reg باید سیستم ایمنی را به تعادل بازگرداند. اگر سطح T-reg بیش از حد پایین باشد، سلولهای مهاجم بدون کنترل باقی میمانند و التهاب طولانیمدت به بدن آسیب میزند.
آیا T-regها در مغز حضور دارند؟ بهتازگی، مشخص شده که T-regها میتوانند به مغز وارد شوند. پیش از این به دلیل وجود سد خونی-مغزی، ورود این سلولها به مغز غیرممکن فرض میشد. با دانستن این موضوع، پژوهشگران سوالات جدیدی پیش روی خود دارند. مثلا اینکه کاهش سلولهای T-reg چه تاثیری بر اضطراب ما دارد؟
برای پاسخ به این سوال تیمی از پژوهشگران دانشگاه کاردیف، سلولهایT-reg را در تعدادی از موشهای آزمایشگاهی کاهش دادهاند (این موشها را در متن مقاله با نام موشهای T- نامگذاری میکنیم). سپس این موشها در کنار موشهای سالم، در آزمایشهای مختلفی مورد مشاهده قرار گرفتهاند. نتایج پژوهش آنها به این صورت است: در آزمایشهای مربوط به رفتارهای حرکتی و توانمندیهای شناختی، عملکرد موشهای سالم و موشهای T- یکسان بود. بنابراین میتوان گفت این سلولها بر عملکردهای پایهی مغز تاثیری ندارند. در مقابل موشهای T- ، در مقایسه با موشهای سالم، در تستهای اضطراب رفتار متفاوتی نشان دادهاند. مثلا موشهای T- بیشتر تمایل داشتند تا در نواحی امن و پوشیده قرار بگیرند و از قسمتهای باز محل زندگیشان پرهیز میکردند.
این یافتهها نشان میدهد که T-regها در تنظیم اضطراب نقش دارند و میتوانند هدف جدیدی برای درمان باشند. پیش از این، دانشمندان داروهایی برای افزایش میزان سلولهای T-reg طراحی کردهاند. این داروها با افزایش مولکولی به نام اینترلوکین-۲، بر تولید سلولهای T-reg تاثیر میگذارند. البته این داروها در حال حاضر برای بیماران مبتلا به سرطان استفاده میشود. آیا میتوانیم از این داروها برای کنترل اضطراب نیز استفاده کنیم؟ در حال حاضر محققان زیادی به دنبال پاسخ مناسبی برای این سوال هستند.
خاطرات ترس به ما کمک میکنند تا از خطر دوری کنیم. اما اگر خطری بیاثر شود، خاطرهای جدید از خاموشی ترس شکل میگیرد تا خاطرهی قبلی و ترس ناشی از آن را سرکوب کند. دکتر «اولنا بوکالو» از موسسه ملی سومصرف الکل و اعتیاد میگوید:« هر دو حافظهی ترس و خاموشی ترس، به طور همزمان در مغز وجود دارند». ترس ما از یک اتفاق زمانی کاهش مییابد که حافظه خاموشی ترس قویتر از حافظه ترس عمل کند. آیا این پدیده همواره بدون خطا رخ میدهد؟! گاهی این فرایند دچار اختلال میشود. بوکالو در این باره توضیح میدهد:« زمانی که ترس شدیدی را تجربه میکنیم؛ ممکن است خاموشی ترس به درستی شکل نگیرد. در این حالت ما میتوانیم اختلال PTSD یا استرس پس از سانحه* را تجربهکنیم.» شواهد جدید مشارکت آستروسیتها، فراوانترین سلولهای ایمنی مغز، در خاموشی ترس را نشان دادهاند. چگونگی مداخلهی آستروسیتها در واکنش ترس سوالی است که بوکالو و تیمش در تلاشند تا به آن پاسخ دهند.
یادآوری:
اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) به نوعی واکنش به یک تجربه تلخ و آسیبزا گفته میشود که میتواند زندگی فرد را بهطور جدی تحت تأثیر قرار دهد. این تجربهها ممکن است شامل حوادث طبیعی (مانند زلزله یا سیل)، حوادث خشونتآمیز (مانند جنگ، تصادف، حمله جسمی) یا آسیبهای عاطفی باشد. افراد مبتلا به PTSD ممکن است به صورت مکرر صحنههایی از حادثه را در ذهن خود بازسازی کنند، کابوس ببینند، دچار واکنشهای شدید احساسی و بدنی به یادآوری حادثه شوند و از هر چیزی که آن را به یادشان میآورد اجتناب کنند.
برای این کار آنها موش را به گونهای شرطی کردند تا از صدای زنگ بترسد. چگونه؟ حین پخش این صدا، به موش یک شوک خفیف الکتریکی وارد شدهاست. به این ترتیب موش تصور میکند با هربار شنیدن این صدا، شوک الکتریکی در انتظار اوست. آنچه گفتیم شکلگیری حافظه ترس در موش را توضیح میدهد. با شکلگیری حافظه ترس، حتی زمانی که شوک الکتریکی در کار نباشد؛ موشها با شنیدن صدای زنگ احساس ترس میکنند. دانشمندان این آزمایش را چندین بار تکرار کردند: یعنی پس از شرطی شدن موش، هر بار زنگ را به صدا درآوردند اما شوک الکتریکی را با آن همراه نکردند. در اثر این تکرار، حافظه خاموشی ترس شکل میگیرد و به تدریج موشّها از ترسیدن دست میکشند. حین این آزمایش فعالیت سلولهای آستروسیت پیگیری شد. نتایج نشان داد با افزایش ترس، ، فعالیت آستروسیتها هم افزایش مییافت. با کاهش ترس نیز این فعالیت کاهش پیدا میکرد. مهمتر آنکه دستکاری فعالیت آستروسیتها،باعث تغییر در فعالیت نورونهای حافظه ترس شد. به عبارت دیگر، آستروسیتها تنها به تغییرات حالت ترس پاسخ نمیدهند بلکه میتوانند آن را هدایت کنند. با توجه به این نتایج، بوکالو نکتهی مهمی را یادآوری میکند:« زمانی که در حال سنجش تاثیر داروها هستیم؛ بیشتر تاثیر دارو بر نورونها را در نظر میگیریم. در حالی که اکنون میدانیم بقیهی سلولهای سیستم عصبی نیز بر رفتار سلولهای عصبی و نهایتا کارکردهای مغز نقش دارند.»
منبع مقاله: https://B2n.ir/t51249