مسأله اراده آزاد و جبر: مجرمان، بیماران و انسانهای سالم
گفتگوی دکتر آذرخش مکری و دکتر مصطفی ملکیان
دکتر آذرخش مکری، روانپزشک و استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران، گفتگو حول اراده آزاد و جبر را با به اشتراکگذاری دغدغه شخصیاش آغاز میکند. آذرخش مکری به طور منظم در بخش قضایی بیمارستان روزبه، تلاش میکند تا مرز درستی میان فرد بیمار و فرد مجرم ترسیم کند. مطالعات و تجربهی او اینطور نشان میدهد که تمیز رفتار اجبارگونه و انتخاب با مسئولیت، آنقدر هم کار سادهای نیست. به نقل از یافتههای علمی، مکری بیان میکند واقعیت اراده آزاد با تصور دروننگرانه ما از حق انتخاب متفاوت است. او برای این ادعا، سه استدلال ارائه میکند:
اکنون علم در جایگاهی ایستاده که عاملیت انسان را محدود و محدودتر تصویر میکند. بشر، در یک قرن پیش تصور میکرد قادر است هر کاری را انجام دهد. اما امروز علم با مفاهیمی چون ژنتیک، محیط، خانواده و … مدام به بخشی از دامنهی اختیارات انسان دست میاندازد. در اینجای مکالمه، دکتر مکری، دکتر مصطفی ملکیان را به توضیح درباره جبر و اختیار دعوت میکند.
صحبتهای دکتر ملکیان، فیلسوف معاصر، با مثالی تأمل برانگیز آغاز میشود: ترازویی را تصور کنید. روی یک کفهی آن یک وزنهی صد گرمی و روی وزنهای دیگر، وزنهای صد کیلوگرمی قرار دهید. مطابق انتظار شما، به سرعت کفهی سنگینتر پایین میرود. حالا آزمایش دیگری انجام دهید. روی یک کفه یک وزنه صد کیلوگرمی و روی وزنهای دیگر، یک وزنهی صد و پنج کیلوگرمی قرار دهید. مشاهده خواهید کرد که ترازو نوسانات زیادی تجربه میکند تا بالاخره کفهی سنگینتر پایین قرار گیرد. هر دوی این پدیدهها تابع یک قانون فیزیکی اتفاق افتادهاند. اما اگر ترازو شعور داشت احتمالا گمانش این بود که بار اول مجبور بوده و بار دوم با اختیار خودش در این حالت ایستاده است. با این مثال به خود یادآوری کنیم که تردید و نوسان، دلیل بر اختیار نیست. اگر قوانین فیزیک میتوانند پدیدههای طبیعی را پیشبینی کنند؛ مجموعه عقاید، تجربهها، باورها و هر آنچه به من مربوط است؛ میتواند پیشبینی کننده رفتار من باشد؛ حتی اگر من تصور کنم بدون تاثیرپذیری از این عوامل و با اختیار خود دست به انتخاب زدهام. به عبارت دیگر، با یک احساس درونی و ذهنی، نمیتوانیم به یک نتیجه عینی برسیم.
در ادامه، دکتر ملکیان تاکید میکند که بدن تابع قوانین فیزیکی، شیمیایی و زیست شناختی است. بنابراین ابتدای بحث اختیار نیازمند این است که ساحت دیگری برای انسان بپذیریم. در نگاه مادیگرایانه، اختیار بیمعناست. پذیرش ساحتهای دیگر برای انسان نیز صرفا شرط لازم و نه کافی برای وجود اختیار است. ایشان در بخش دیگری از صحبتهایشان به اصل علیت اشاره میکنند. علیت به این معنا که هر رویدادی را برآیند تمام رویدادهایی بدانیم که تاکنون رخ داده است. علیت به نظر در مقابل اختیار میآید. اما آیا با رد علیت به آزادی میرسیم؟ زیر سوال بردن علیت، به معنای تصادفی بودن دنیا نیست؟ از طرف دیگر، اگر من بگویم من مختارانه دستم را حرکت میدهم؛ یعنی رفتار من معلول من است. آیا این مصداقی برای اصل علیت محسوب نمیشود؟
ادامهی این گفتگوی دلچسب را میتوانید در لینک زیر تماشا کنید: مشاهده ویدیو