سندرم لهجه خارجی (Foreign Accent Syndrome - FAS) یک وضعیت نادر است که بر مراکز گفتاری مغز تأثیر میگذارد. نتیجهی این اختلال، تغییر الگوهای گفتاری است که باعث میشود گفتار فرد شبیه به کسی باشد که یک زبان را با لهجهای دیگر صحبت میکند!
شايد شما هم شنیده باشید که فردی ناگهان لهجهای خارجی پیدا کرده یا توانسته است یک زبان جدید را به طور روان صحبت کند! اما واقعیت این است که چنین گزارشهایی معمولاً تحریفشده و نادرست هستند. آنچه در واقعیت وجود دارد، یک اختلال بسیار نادر به نام سندرم لهجه خارجی (FAS) است؛ نه یک لهجهی واقعی و نه به معنای یادگیری ناگهانی یک زبان جدید!
بیماران مبتلا به FAS اغلب از دیگران میشنوند که گمان میکنند آنها آلمانی، فرانسوی، انگلیسی، چینی یا متعلق به ملیتهای دیگر هستند. اما حقیقت این است که این تغییر لهجه، نتیجهی آسیب به نیمکرهی چپ مغز و مناطقی از مغز است که کنترل حرکات عضلانی مربوط به گفتار را بر عهده دارند.
بیماران مبتلا به FAS هنوز هم میتوانند گفتاری روان داشته باشند، اما الگوهای فعالسازی عضلانی آنها تغییر کرده است. این سندرم ممکن است پس از سکتهی مغزی، میگرنهای شدید، یا ضایعات مغزی ناشی از ناهنجاریهای رشدی نیز ایجاد شود. این تغییرات بر حرکت زبان، لبها و فک تأثیر میگذارد و نحوهی تلفظ حروف صدادار و کنترل تن صدا و آهنگ گفتار را تغییر میدهد.
به دلیل نادر بودن این سندرم و تنوع زیاد در علل و علائم آن، دانشمندان هنوز در حال بررسی مناطق مغزی دقیقی هستند که تحتتأثیر قرار میگیرد.
بهطورکلی، این سندرم معمولاً با آسیبهای نیمکرهی چپ مغز مرتبط است. به نظر میرسد که این آسیب بیشتر در مسیرهایی رخ میدهد که نواحی زیر قشری مغز را هماهنگ میکند؛ نه بخشهای قشری مسئول گفتار و زبان. شاید به این دلیل که در نواحی زیر قشری مغز، فعالیت عصبی بیشتری جریان دارد؛ زیرا آنها مسئولیت هماهنگی تنفس، ریتم، و سایر فرایندهای مرتبط با تولید گفتار را بر عهده دارند.
مطالعات اخیر همچنین نشان دادهاند که مخچه نیز، ممکن است در بروز FAS نقش داشته باشد. تصویربرداری از مغز برخی از بیماران مبتلا به FAS نشان داده که ارتباطات عصبی بین مخچه و مراکز گفتاری مغز مختل شده است.
به دلیل نادر بودن این اختلال، تشخیص آن برای پزشکان دشوار است و همین امر باعث میشود که بسیاری از بیماران دچار سردرگمی و حتی انزوای اجتماعی شوند.
یک مورد معروف مربوط به زنی نروژی است که در جنگ جهانی دوم در اثر اصابت ترکش به نیمکرهی چپ مغزش، دچار FAS شد. پس از آن، او دیگر نمیتوانست تُنهای خاص زبان نروژی را تولید کند و به همین دلیل مردم محلی تصور میکردند که او یک جاسوس آلمانی است و از ارائهی خدمات به او در مغازههای محلی خودداری میکردند.
خبر خوب این است که بین ۲۰ تا ۵۰ درصد از بیماران مبتلا به FAS، پس از مدتی به لهجهی طبیعی خود بازمیگردند. در مقایسه با سایر اختلالات گفتاری، به نظر میرسد که FAS بیشتر یک مشکل مکانیکی باشد تا شناختی؛ بااینحال، روشهای درمانی برای تسریع بازیابی لهجهی طبیعی، هنوز چندان موفق نبودهاند. برای اینکه فرد بتواند الگوهای گفتاری خود را تغییر دهد، باید تا حدی کنترل ارادی بر گفتار خود داشته باشد، اما معمولاً چنین کنترلی در بیماران FAS وجود ندارد. برای بیمارانی که نتوانند لهجهی طبیعی خود را بازیابی کنند، پذیرش لهجهی جدید میتواند بهترین راه برای بازگشت به زندگی عادی باشد.
تمام موارد سندرم لهجه خارجی ناشی از یک آسیب مغزی خاص هستند که هنوز قادر به تشخیص آنها نیستیم؛ اما با پیشرفت فناوریهای تصویربرداری، احتمالاً میتوانیم ارتباطات عصبی مختلشده را بهتر شناسایی کنیم.
منبع مقاله : https://b2n.ir/b70089