استعداد چیزی است که با آن متولد میشوید ولی خلاقیت نه! میتوان در آن پیشرفت کرد…
خلاقیت توانایی خلق ایده، راه حل یا ادراکی که بسیار اولیه و در عین حال محتمل است میباشد. از نظر شناختی یک ایده خلاقانه حتی اگر منطق آن از هم بپاشد، از بین نمیرود. خلاقیت به طور همزمان مفاهیمی که قبلا وجود نداشته اند را با هم در می آمیزد.
یک دهه پیش روانشناسان هلندی یک مسیر دوراهه را برای بیان مدل خلاقیت ارائه دادند که در آن یک ایده خلاقانه زمانی بروز میابد که انعطاف شناختی با ثبات شناختی همراه شود. انعطاف شناختی، در حقیقت به ما این اجازه را میدهد که از فکر کردن به مفهومی خاص به سرعت به مفهومی دیگر فکر کنیم و همزمان قادر باشیم به چندین مفهوم مختلف فکر کنیم، در حالی که، ثبات شناختی ما را قادر می سازد با ثبات در یک عمل خاص یا مفهومی خاص به هدفی مشخص برسیم.
وقتی صحبت از خلاقیت میشود شبکه هایی در مغز وجود دارند مانند شبکه اجرایی مرکزی (CEN)، شبکه برجستهساز (SN)، شبکه حالت پیش فرض (DMN).
مطالعات تصویرهای مغزی نشان داده اند که CEN برای انعطاف و کنترل لحظه به لحظه در فعالیت ها لازم است.
ناحیه پیشانی- جانبی مغز و نواحی محیطی مغز به میزان زیادی در زمانهایی که ما در لحظه چندین کار رو با هم انجام میدهیم، درگیر هستند.
به گفته دانشمندان این پروژه از دانشگاه وندربیلت در آمریکا و کویینزلند در استرالیا، انجام درست چند کار همزمان، در حقیقت در مغز به معنی توانایی پردازش همزمان اطلاعات مختلف نیست بلکه پردازش سریع آن اطلاعات پشت سر هم است نه همزمان با هم.
به گفته ایشان مغز ما میتواند یاد بگیرد که چگونه پردازش هر عمل را با سرعت بیشتری انجام دهد تا در نتیجه آن ما بتوانیم چندکار را با هم انجام بدهیم.
قشر پیشانی- جانبی مغز به میزان زیادی در فکر کردن همزمان به چیزهای مختلف درگیر میشود و این چیزی است که خلاقیت با آن سنجیده میشود.
ما هر روزه در زندگی روزانه خود درگیر فکر کردن همزمان به چیزهای مختلف هستیم.
این در حالی است که شبکه SN در ثبات شناختی یعنی در تصمیم گیری ها و خودتنظیمی نقش دارد. DMN نیز مشخص میکند زمانی که کاری انجام نمیدهیم به چه چیزهایی فکر کنیم مثل رویاپردازی، فکر در مورد آینده یا گذشته و DMN در همه افکار خودمحور دخالت دارد و زمانی که باید در مورد دنیای بیرون و غیر خودمان فکر و توجه کنیم این ناحیه غیر فعال یا سرکوب میشود.
در زمان بروز خلاقیت نیاز است که شبکه DMN به همراه CEN و SN فعالیت کند تا برای مثال قطعه هنری ای مثل نقاشی خلق شود یا شعری سروده شود.
به طور کلی، در زمان بروز خلاقیت DMN اجازه تولید خود به خود ایده و استفاده از ذخیره های حافظه بلند مدت را میدهد در حالی که CEN, SN با یکدیگر همکاری میکنند تا از این ایده ها برای هدف خاصی استفاده کنند.
با توجه به یافته ها این سوال پی می آید که آیا میتواند خلاق تر شد یا توانایی خلاقیت را بهبود بخشید؟
تمرین برای خلاقیت
در سال ۲۰۱۴ دانشمندان دانشگاه استنفورد آزمایشی تحت عنوان تمرین برای خلاقیت ایجاد کردند که در آن از دانش آموزان خواسته شد که تمرینات زیر را برای ارائه راه حلی خلاقانه انجام بدهند مثل، مشاهده، ایده پردازی، تولید و پیش الگو و به کار گیری، تکرار در صورت نیاز برای تولید راه حلی خلاقانه. افرادی که این برنامه تمرینی را انجام داده بودند نسبت به گروه کنترل در فکر کردن همزمان به چند چیز بهتر عمل کرده بودند.
همچنین گروه دیگری از دانشمندان روان شناس و علوم اعصاب از دانشگاه فناوری دالیان چین و اورگان آمریکا در کاری مشترک از شرکت کنندگان خواستند که تمرینات مدیتیشن کوتاه مدت (یک هفته روزانه به مدت ۳۰ دقیقه) را انجام دهند و از گروه کنترل خواستند یکسری تمرینات آرامشی ساده انجام دهند. این گروه مشاهده کردند که خلاقیت افراد به میزان قابل توجهی بعد از انجام مدیتیشن بهبود یافت.
بعد از این نتایج گفته شد که این تمرینات برای ثبات شناختی است که برای ساختن میزان زیاد توجه به تجربیات حسی است.
و به علاوه راه های مختلفی میتواند برای تقویت خلاقیت وجود داشته باشد.
در جدیدترین تحقیقات دانشمندان MIT با استفاده از ساعت مچی ای هوشمند که با حسگر هایی حرکات بدن و ضربان قلب را در افرادی که در فعالیتهای فیزیکی و خلاقانه تیمی شرکت کرده بودند را ثبت میکرد.
آنها متوجه شدند که افرادی که تحرک بالا و ثبات زیادی در نشانه های فیزیکی ثبت شده دارند، میتوان پیش بینی کرد که این افراد خلاق تر هستند.
پس به طور کلی میتوان گفت افرادی که در شرایطی هستند که مغز و بدن آنها هماهنگی خوبی دارند خلاق تر هستند.
برای کسب اطلاعات بیشتر، اینجا را کلیک کنید.