پژوهشهای جدید علوم اعصاب نشان میدهد ما اهمیت وقفه و استراحت برای یادگیری بهتر را دست کم میگیریم! تمرین باعث کمال میشود. برای اینکه در بسکتبال چابک و ماهرانه عمل کنید؛ باید با دست چپ دریبل کنید، سپس توپ را به دست راست خود بسپارید و این روند را بارها و بارها تکرار کنید. به همین ترتیب، برای حل معادلات دیفرانسیل در ریاضی، نیاز به تمرین مستمر و پشتکار دارید. براساس یک نظریه رایج، همین دستکاری فعال و تکرار کارها و مطالب است که پایههای عصبی توسعه مهارتها را میسازد.
اگر برای مدتی، زمین بسکتبال یا کتابهای ریاضی را کنار بگذاریم؛ در فرایند یادگیریمان وقفه ایجاد کردهایم. پژوهشگران علوم اعصاب معتقدند این وقفهها، فرصتی برای تجدید قوا و بازگشت قویتر به کار و تمرین را فراهم میکنند. در این زمینه لئوناردو کوهن، دانشمند علوم اعصاب، در سال ۲۰۲۱، پژوهشی را در مجلهی Cell منتشر کرده است. تیم کوهن نشان میدهند برابر در نظر گرفتن وقفه با استراحت، تصور نادرستی است.برای انجام این پژوهش آنها از تکنیک تصویربرداری مغزی مغناطیسنگاری(MEG)استفاده کردهاند. در ابتدا از شرکتکنندگان پژوهش درخواست شده تا با دست غیرمسلط خود شروع به تایپ کنند. پس از یک جلسه تمرین، شرکتکنندگان از یک وقفه بهرهمند شدهاند و این روند تا ۳۵ جلسه تمرین ادامه داشته است. در تمام مدت مطالعه، فعالیت عصبی شرکتکنندگان به کمک MEG بررسی شده است.
تحلیل دادههای کوهن چه چیزی را نشان میدهد؟ کوهن و همکارانش مشاهده کردند که فعالیت مغز در این وقفهها به طور قابل توجهی افزایش مییابد! در واقع در زمان وقفه، الگوی عصبی مشاهده شده در جلسه تمرین، با سرعت بیست برابری تکرار میشود. مغز در زمان وقفه بیکار نیست! بلکه با تکرار چندبارهی الگوی عصبی فعال شده در زمان تمرین، اطلاعات را از بخش قشری مغز به هیپوکمپ مغز منتقل میکند. به عبارت دیگر، اطلاعات در زمان وقفه، از جایی که محل پردازش مهارتهای حسی و حرکتی است (قشر مخ) به مرکز حافظه مغز (هیپوکمپ) رفته و یادگیری ما تثبیت میشود.
مشابه این نتایج را در پژوهشی با حضور موشهای آزمایشگاهی میتوان دید. این پروژه نیز در سال ۲۰۰۱ نشان داد مغز موشهایی که از یک هزارتو عبور کردهاند؛ در حین خواب (مرحله REM) همان فعالیت عصبی را نشان میدهد. به بیان دقیقتر، مدارهای عصبی مربوط به ادراک فضایی که حین عبور از هزارتو فعالیت داشتند؛ در زمان خواب نیز فعالیت کردهاند.
زمانی که میخواهیم مهارت جدیدی یاد بگیریم، باید آن را به خاطرات قبلی مرتبط کنیم. کوهن این فرایند را با اصطلاح «پیوند» معرفی میکند. برای مثال، هنگام یادگیری پیانو، مغز باید عمل سادهی فشار دادن کلید پیانو را به مهار پیچیدهتر نواختن آهنگ پیوند دهد. پیش از این، رمزگشایی این فرایند برای دانشمندان ممکن نبود. تیم کوهن تلاش کردهاست تا توضیح دهد چگونه مغز دو عمل مجزا را به یک مهارت یکپارچه تبدیل میکند.
کوهن کشف کرد که پس از یادگیری اطلاعات جدید، مغز ما همچنان در حالت فعالیت قرار دارد و از زمان استراحت شناختی به عنوان فضایی مجازی برای پردازش، سازماندهی و یکپارچهسازی اطلاعات آموخته شده استفاده میکند. کلید این فرایند در تکرار فعالیت عصبی است: شلیک شدن مجدد سلولها طبق الگوهای فعالیت عصبی که توالیهای رفتاری را نشان میدهد. البته در مقایسه با زمان انجام فعالیت، این تکرارها سریعتر و در بازههای زمانی کوتاهتری اتفاق میافتد. بنابراین برای هر بار تمرین یک مهارت، مغز در زمان وقفه، به سرعت آن تجربه را مرور میکند و با فشردهسازی و تثبیت اطلاعات بهینهترین حالت ذخیره و بازیابی اطلاعات را فراهم میکند.
با در نظر گرفتن نتایج پژوهش کوهن، منصفانه به نظر میرسد که بپذیریم هر استراحتی، استراحت نیست! او و همکارانش معتقدند ما ارزش وقفهها در یادگیری را دستکم میگیریم. اغلب ما به این رویکرد پایبندیم که تمرین فعال تنها راه پیشرفت است. اکنون میدانیم که این رویکرد اشتباه است. گنجاندن وقفه در فرایند یادگیری به اندازه تمرین اهمیت دارد. مغز پس از هر مرحله یادگیری نیاز به زمانی برای سازماندهی، فشردهسازی و تثبیت اطلاعات دارد.
جودی ویلیس عصبشناس و معلم مدرسه است. او میگوید:« قبل از آنکه خستگی، کسالت، حواسپرتی و بیتوجهی به سراغ دانشآموز بیاید، حین تدریس وقفه ایجاد کنید.» به اتکای پژوهشهای زیادی که در این زمینه انجام شده او اضافه میکند:«تمرکز مداوم برای دانشآموزان ابتدایی ۱۰ تا ۱۵ دقیقه و برای دانشآموزان متوسطه بین ۲۰ تا ۳۰ دقیقه است. پس از این زمان تقریبی، دانشآموزان به ۳ تا ۵ دقیقه وقفه نیاز خواهند داشت.» برای ایجاد وقفه لازم نیست به سراغ فعالیت منحصر به فردی باشیم. تکنیکهای سادهای مانند کشش، جابهجایی دانشآموزان به بخش دیگری از کلاس، خواندن یک آهنگ و موارد مشابه،فرصتی فراهم میکند تا مغز دانشآموز الگوهای عصبی فعالشده تا این لحظهی درس را تکرار کند. به این ترتیب او برای تمرین بیشتر یا یادگیری محتوای جدید آمادگی بیشتری خواهد داشت. اینکه به دانشآموزان اجازه دهید چند دقیقهای با یکدیگر یا اعضای کلاس، گفتگوی غیردرسی داشته باشند نیز میتواند فعالیت مناسبی برای ایجاد وقفه باشد. اگر یافتههای پژوهشگران را دنبال کنیم؛ متوجه میشویم هر چه دانشآموز زمان بیشتری را در کلاس گذرانده باشد؛ نیاز به وقفه حین یادگیری نیز بیشتر میشود. مطالعهای در سال ۲۰۱۶ نشان داد خستگی شناختی دانشآموزان تا پایان روز بیشتر میشود. این خستگی به طور قابل توجهی عملکرد دانشآموزان در آزمونها و فعالیت درسی را کاهش میدهد. بنابراین به کمک وقفه میتوان انرژی شناختی دانشآموزان را تا پایان روز تقویت کرد.
https://B2n.ir/q32574