وقتی عمیقاً به خواب رفتهاید، ممکن است رویاها بدجوری واقعی به نظر برسند. شاید شما ناگهان متوجه وجود یک درگاه مخفی در خانهی خود شوید که به اتاقهای کاملاً جدید و راهروهای دیگر منتهی میشود. یا شاید با لباس زیر سر کار بروید_ وای !!!
شاید وقتی که از خواب بیدار میشوید، کمد خود را برای این درگاه مرموز بررسی کنید؛ شاید غرق در عرق سرد بیدار شوید و به این فکر کنید که هنوز به اندازهی کافی وقت دارید که قبل از بیرون رفتن، لباسهایتان را به مرتبی بپوشید. صرف نظر از اینها، هر آنچه که درست چند لحظه قبل تجربه کردهاید، یک حس بسیار واقعی بوده است.
رویاها اساساً خاطرات زندهای هستند که هرگز وجود نداشتهاند. با این حال شما خود را در یک واقعیت موازی همه جانبه پیدا میکنید، جهان خارق العادهای که منحصر به خود شماست. تنها مشکل رویاها، به خصوص آنهایی که سرگرم کنندهاند، این است که آنها زودگذرند. اغلب، شما نمیتوانید یک لحظه پس از بیدار شدن چیزی از رویای خود به یاد آورید؛ و تنها چیزی که از آن باقی میماند، بازتابهای عاطفی آن است. اما چه میشد اگر شما میتوانستید رویاهای خود را ضبط کنید و آنها را برای تجزیه و تحلیل، دوباره بازبینی کنید یا حتی با دوستان خود به اشتراک بگذارید؟
از لحاظ تئوری، کارشناسان میگویند، که ضبط این رویاها احتمالاً روزگاری امکانپذیر خواهد شد.
در سال 2011، محققان آزمایشگاه گالانت در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، شرکت کنندگان در حال تماشای تریلر فیلم را تحت مطالعه قرار داده و سپس توانستند فیلمهایی با وضوح پایین را از آنچه که مشاهده میکردند با استفاده از فعالیت مغز آنان بازسازی نمایند. آنها در این پروسه به موفقیتهایی دست یافتند و در سال 2016 مقالهای در این رابطه منتشر کردند. نمونههای بازسازی شدهی فیلم، تریلرها، الگوهای کم کیفیتی بودند، نه محصولاتی با کیفیت بالا. با این حال، این شگرد محاسباتی، کنجکاوی سایر دانشمندان را متقاعد کرد که اگر رویکرد مشابهی برای ثبت رویاها استفاده شود، احتمالاً پاسخگو خواهد بود.
مارتین درسلر، دانشمند خواب و رویا در موسسهی روانپزشکی ماکس پلانک در آلمان میگوید: “مطمئن نیستم، اما میتوانم تصور کنم که روزگاری این امکان وجود خواهد داشت. منظورم این است که اطلاعاتی که رویاها را بازنمایی میکنند، در مکانی در خود مغز پردازش میشوند، بنابراین در اصل، دلیلی وجود ندارد که چرا نباید امکان پذیر باشد.”
یوکییاسو کامیتانی، دانشمند عصبشناس در دانشگاه کیوتو، همان ایده را به اشتراک میگذارد. تحقیقات او بر روی رویاها در تقاطع علوم اعصاب و علوم رایانه قرار میگیرد. کامیتانی میگوید: “من فکر میکنم حداقل برخی از جنبههای دیداری رویا را میتوان در قالب فیلمی با رزولوشن مکانی و زمانی پایین بازتولید نمود. لازم به ذکر است که یک فیلم ممکن است فقط تقریب درشتی از یک رویا باشد.”
بنابراین، روشن است که امروز ما نمیتوانیم رویاها را ثبت کنیم. اما “مسیر دستیابی به این هدف” تقریبا روشن است.
در آوریل 2017، گروهی از دانشمندان دانشگاه ویسکانسین-مدیسون یک منطقهی فعال خلفی قشر (posterior cortical hot zone) را در مغز شناسایی کردند که میتواند نشان دهد که آیا یک شخص درحال رویا دیدن (داشتن یک تجربهی ذهنی) است یا نه. این بخش از مغز در درک مفاهیم کلیتر درگیر است. محققان دریافتند زمانی که افراد رویاهای خود را بازگویی میکنند، صرف نظر از اینکه آیا آنان رویای خود را به خوبی به یاد میآوردند یا نه کاهشی در فعالیت فرکانس پایین، یا امواج آهسته، در این منطقهی داغ رخ میدهد. رویاها با افزایش فعالیت فرکانس بالا در منطقهی گرم همراه هستند. بنابراین این کاهش امواج آهسته در فعالیت مغز میتواند به عنوان سیگنالی برای تشخیص زمانی که رویاها رخ میدهند، به کار گرفته شود. مثلاً، مانند یک نور قرمز ضبط کننده، ناگهان روشن می شود. این مسألهی مهمی است، زیرا دانستن زمانی که رویاها رخ میدهند، میتواند به دانشمندان اجازه دهد تا با اطمینان بیشتری آن را ضبط کنند.
علاوه بر شناسایی سرنخهایی از مغز که نشان دهندهی یک حالت رویا-مانند است، این محققان همچنین دریافتند که بخش هایی از مغز که در طول ساعت های بیداری ما درگیر ادراکات هستند، در طی خواب هم رفتار مشابهی دارند.
بنیامین بیرد، دانشمند ارشد این مطالعه میگوید: وقتی کسی را بیدار کنیم و مثلاً او بگوید که صدای چیزی به گوشش رسیده، یا صحبت کردن افرادی را شنیده است، ما متوجه فعال شدن بخش بسیار خاصی از قشر مغز او میشویم: منطقهی ورنیکه(Wernick’s area)، که برای پردازش گفتار شناخته شده است. وقتی مردم گزارش میکنند که چهرهای را میبینند، ما متوجه فعال شدن بخش بسیار خاصی از مغز میشویم، که به عنوان منطقهی دوکی-شکل (fusiform face area) شناخته شده است. بنابراین به نظر میرسد که نوع خاصی از ادراکات در هنگام دیدن رویاها، همان مناطق مغز را فعال میکنند، که در طول بیداری (برای پردازش همان نوع ادراکات) فعال میشوند.”
رویابینان شفاف، ما را در این راه هدایت میکنند!
تعقیب رویاها نه فقط برای علاقهمندان به رویا جالب است؛ بلکه این صید (رویا) توجه دانشمندان خواب را نیز به خود جلب کرده است، به خصوص درسلر و تیم او. رویای آنان دیدن رویاهای شفاف و روشن است، تا بتوانند رمز و راز رویاها را حل کنند.
خواب شفاف در سطحی متفاوت از سطح شمارش گوسفندان رخ میدهد، زیرا این سطح شامل فراشناخت (meta-cognition) است: اطلاع از اینکه داریم رویا میبینیم، در حالی که هنوز خواب هستیم. بنابراین، رویابینان شفاف میتوانند نتایج را در رویاهایشان کنترل کنند؛ آنها فعالانه درگیر هستند و همچنین میدانند که دارند رویا میبینند (مفید در کابوس دیدن!). وضعیت مغز ممکن است شبیه رویای رویابینانی باشد که به طور مرتب رویا میبینند، به غیر از آن بخشی از مغز که مسئول فراشناختی است؛ احتمالا قشر پیش پیشانی، نیز فعال است.
در مطالعهی درسلر، آنها وظایف سادهای را به رویابینان محول نمودند؛ مانند فشردن و بازکردن یکی از مشتهای خود و از آنجایی که آنها دقیقاً میدانستند چه زمانی رویایشان آغاز میشود و کی به پایان میرسد، محققان توانستند آن را با فعالیت fMRI محتوای رویا مرتبط سازند. از این رو، آنان توانستند اقدامات خاصی را با سیگنالهای مغز تطبیق دهند. همچنین این حرکات که در حال رویابینی انجام میشدند، با فعال شدن قشر حرکتی حسی نیز همراه بود. این مطالعهی درسلر سبب خوشبینی او شد، زیرا احتمال ثبت یک رویا یا حداقل بخشی از یک تجربهی رویایی را امکانپذیر میساخت.
درسلر میگوید: “برای مثال، آمیگدال ناحیهای از مغز است که خیلی با عواطف مرتبط است و در طول خواب REM بسیار فعال میشود. هیچ دلیلی بر علیه رمزگشایی وجود ندارد. حتی ممکن است از تلاش برای رمزگشایی صحنههای بصری پیچیده، سادهتر باشد. فقط دامنهی عواطف بسیار گستردهتر است و شاید برچیدن آنها ساده تر نیز باشد.”
درسلر میگوید: “پس صدا چی؟ آیا ضبط رویا در آینده همراه با صدا خواهد بود یا بیصدا؟ به ویژه اگر سعی کنید با fMRI این کار را انجام دهید، صدای اسکنر خیلی بلند است و نهایتاً تمام اطلاعاتی که میتوانید از فعالیت مغز ثبت کنید، صرفاً مربوط به صدای سطوح خارجی خواهد بود”.
از این رو، بسیاری از دانشجویانی که در حال مطالعهی رویاها هستند موافقند که آسانترین بخش آن رمزگشایی و ضبط تصویری خواهد بود. با این حال، زمانی که محققان از واژهی “آسان” در این زمینه استفاده میکنند، بیشتر نسبت به کار دشوارتری است، که قرار است انجام گیرد.
در اینجا یک مشکل وجود دارد: مغز در طول خواب متفاوت عمل میکند. مناطقی که در طول ساعات بیداری فعال هستند، ممکن است در طول خواب فعال نباشند. به همین دلیل، شکاف موجود میان دادههای fMRI جمع آوری شده در حالتهای خواب و بیداری، ارتباط دادن دو مجموعه از دادهها با الگوریتمهای کامپیوتری را با چالش مواجه میسازد.
درسلر میگوید: “تا آنجا که من میدانم مهمترین و غنیترین اطلاعاتی که از برونداد fMRI به دست میآیند، از نواحی اولیهی بینایی هستند و این منطقهای است که در طول خواب بسیار فعال است. هنوز روش های خوبی برای ادامه وجود دارد تا زمانی که بتوانیم الگوریتمهایی را که در طول بیداری به خوبی کار میکنند، به حالتهای خواب تعمیم دهم. ”
کامیتانی و همکارانش تحقیقات خود را در زمینهی علم الگوریتم هوش مصنوعی در حال ظهور برای تحقیق در قلمرو ناخودآگاه شروع کردهاند. تحقیق او بر روی رمزگشایی دادههای بینایی و حرکات در رویاها تمرکز دارد، هرچند او در رمزگشایی سایر شرایط و احساسات هیچ مشکل اساسی ندارد.
کامیتانی میگوید: “بینایی به عنوان مدرنترین شیوهی غالب در خواب در همهی فرهنگها و قومیتها شناخته شده است و این رمزگشایی آن را آسانتر میکند.”
کمیتانی و تیم او می گویند که محتویات قطعی خواب را رمزگشایی کردهاند. کامیتانی، مانند سایر دانشمندانی که مطالب محتویات رویا را مطالعه میکنند، کار خود را با بیدار کردن سوژه از خواب در طول شب از سرگرفته و از آنها در مورد آنچه که در رویایشان دیدهاند، سوالاتی میپرسند. او سپس کاتالوگهای انفرادی از فعالیتهای مغز را مطابق با تصاویری که در طول بیداری درک شدهاند، ایجاد نموده و سپس برای تشخیص الگوهای امواج مغزی آن را با یک شبکهی عصبی عمیق در طول حالت خواب مورد مقایسه قرار میدهد.
آنها با مستندسازی کلمات کلیدی و مقادیر مکرر از گزارش رویاهای افراد، عکسهایی را که رویای هر کدام از گروه ها را بازنمایی مینمود، انتخاب کرده و هنگامی که بیدار میشدند، به شرکت کنندگان نشان میدادند. فعالیت مغز آنان در هنگام مشاهدهی این تصاویر در هنگام بیداری ثبت شده و با فعالیت مغز در حالت خواب مقایسه میشد. محققان با استفاده از این روش میتوانند محتوای رویاهای افراد را با دقت بالا پیش بینی نموده و در حال حاضر بر روی تولید تصاویر از فعالیت مغز در طول خواب کار میکنند.
در حالی که حقایق روشن و صریحی در مورد عملکرد رویاها وجود ندارد، بعضی از دانشمندان معتقدند که آنان به عنوان نوعی تمرین برای پیبردن به دنیای واقعی عمل میکنند. در واقع رویاها، واقعیتها را شبیهسازی میکنند و این به ما اجازه میدهد تا در یک محیط بسیار امن رفتارها و مهارتهای جدیدی برای مقابله با تهدید و یا سازگاری با شرایط محیطی و اجتماعی بیاموزیم.
اما بسیاری از استنتاجات ما در مورد رویاها و نقش آنها در در زندگی ما ذهنی خواهند بود. این تلاشهای اولیه و در عین حال جالب توجه، تلاشی برای گشودن حجاب فیلمهای پنهان و گامی برای درک عمیقتر رویاها است.
بررسی عناصر انفرادی رویاها منجر به آبشاری از سوالات جدید میشود و پاسخهای ارائه شده در این حوزه تاکنون چندان اقناع کننده نبودهاند. گردآوری اطلاعات از سوژههای ناخودآگاه (unconscious subjects) چندان آسان نیست. این مستلزم خلاقیتها و آزمون و خطاهای فراوانی خواهد بود، اما تلاش میتواند به ما در درک یکی از جنبههای بسیار ناشناختهی تجربهی بشر کمک کند.
خب بالاخره، ما حدود یک سوم از زندگیمان را صرف خواب میکنیم. آیا این سزاوار حداقل تلاش نیست؟ صرف نظر از اینکه آیا آنان رویای خود را به خوبی به یاد میآوردند یا نه
برای کسب اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید.